داستان این آهنگ دیگر محدود به فراش باشی، حکیم باشی و ... نیست. مربوط به همهی انسان هاست و باید گنجشکک را از همه بر حذر داشت.
بهنام سرفرازی 25 سال دارد و اکنون در مقطع فوق لیسانس رشته ی مهندسی صنایع تحصیل می کند. وی از کودکی به نوازندگی ساز علاقهی زیادی داشته و موسیقی را با ساز کیبورد شروع کرده و ساز ویولن را در دورهی دبیرستان فرا گرفته است. همچنین در دورهی کارشناسی به یادگیری سازهای گیتار و پیانو علاقه مند میشود.
شروع فعالیت سرفرازی در زمینهی آهنگسازی و تنظیم سال 91 بوده که قطعهای را برای اجرا در جشن فارغ التحصیلی آماده می کند و پس از اجرا به پیشنهاد دوستانش تصمیم به ضبط آن می گیرد. به گفته وی ماحصل آن قطعهای به نام "همکلاسی بدرود" میشود که بازخوردش از لحاظ مطرح شدن از یک آلبوم بیشتر بوده است.
تاکنون چند قطعه منتشر کردید و آیا هدفی برای انتشار این قطعات در قالب آلبوم دارید؟
بعد از انتشار این اثر تشویق شدم تا آثار دیگری نیز عرضه کنم. از آن زمان تا کنون 6 قطعه دیگر را آماده و منتشر کردم که آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی همگی آنها بر عهده خودم بوده است. به نظرم با توجه به اینکه این قطعات در طول زمان و متناسب با روحیات همان زمان ساخته شدهاند نمیتوان آنها را بهعنوان یک اثر منسجم و تحت عنوان آلبوم جمع آوری کرد.
هر چند شاید بتوان بعدها یک یا دو مورد از آنها را با توجه به محتوا در آلبوم گنجاند. اما در کل برای عرضهی یک آلبوم موفق میبایست از همان ابتدا و زمان انتخاب ترانه، یک طرح کلی و منسجم و یک نقشهی راه برای کل آلبوم را مد نظر داشت تا خواننده بتواند یک سیر داستانی و موسیقایی واحد را در طول قطعات مختلف حس کند.
در اکثر قطعات وجه تشابه حضور «علی کمارجی» به عنوان ترانه سرا است، دلیل لین همکاری چیست؟
خب من و علی عزیز ضمن اینکه سلایق مشترکی در ترانه داریم، توانستیم از همان ابتدا ارتباط کاری خوبی با هم برقرار کنیم که این ارتباط کاری برای هر اثر، محدود به اخذ ترانه از ایشان نبوده و از آهنگسازی گرفته تا نحوهی انتشار اثر، همیشه با علی مشورت میکردم. علی کمارجی در حین انتقادپذیری، انتقادهای سازنده و خوبی نیز ارائه میدهد.
به نظر من ترانه سرا بنیانگذار اصلی یک اثر موسیقایی است. ترانه سرا است که با جادوی کلمات، احساس را در آهنگساز برای چیدن نتها بر روی کلمات ایجاد میکند. پس چه بهتر که کل اثر مجموع همکاری این دو بوده و بتوان از نظرات ترانه سرا در مورد آهنگسازی، تنظیم، فضاسازی و حتی لحن و بیان خوانندگی استفاده کرد.
درمورد همکاری اخیرتان بگویید و اینکه انتخاب ترانه چگونه شکل گرفت؟
مدتها بود که من با علی در مورد ساخت آثاری با مضامین آموزنده صحبت میکردم. آثاری که به گوشزد کردن برخی واقعیتهای تلخ به خواننده محدود نبوده و بتوان از آن نتیجهای مثبت و آموزنده گرفت. علی زحمت زیادی کشید و چند ترانه را آماده کرد تا اینکه توانستیم به یک درک مشترک برای ایجاد اثری در رابطه با حیوان آزاری و طبیعت ستیزی برسیم. در نهایت علی ترانهی "گنجشکک اشی مشی" را به من داد و همانجا به او گفتم "کار تمومه!"
به حدی با ترانه ی علی ارتباط برقرار کردم که با همان خواندن اولیه، ایدهی آهنگسازی و تنظیم در ذهنم شکل گرفت.
انتخاب این اثر بهخاطر شرایط این روزهای محیط زیست بوده یا صرفا تاثیرگذاری ترانه باعث حمایت شما شده است؟
ایده ی این ترانه زمانی به ذهنم خطور کرد که داستان یوزپلنگی را که توسط محیط بانان در شمال کشور یافت شد شنیدم. یوزپلنگی که تنش میزبان صدها گلولهی ساچمهای بود و تنها دوای دردش مرگی آرام. این خبر تاثیر زیادی بر من داشت و بعد از آن با علی در مورد ایدهی نهایی ترانه صحبت کردم. قبل از آن ما ترانهای با مضامین اخلاقی را مد نظر داشتیم.
به نظر شما آیا موسیقی و ترانه می تواند در حال و فرهنگ عمومی تاثیر گذار باشد و بازخورد قطعهی " گنجشکک اشی مشی" در بین مردم چگونه بود؟
قطعا هنر و موسیقی میتواند تاثیر زیای داشته باشد. هرچند این تاثیر به میزان محبوبیت هنرمند متغیر است. هوادار و مخاطب از هنرمند تاثیر میگیرد. متاسفانه برخی از هنرمندان از این نکته غافل بوده و نه تنها از پتانسیل خود برای ایجاد تاثیرات مثبت در مخاطبان و جامعه بهره نمیگیرند، بلکه نسبت به تاثیرات منفی برخی آثار بر مخاطب نیز بیتوجهاند.
در مورد بازخورد گنجشکک اشی مشی باید بگویم که از ابتدا نسبت به بازخورد کم آثار اجتماعی بر مردم واقف بودم و میدانستم در مارکت ایرانی زیاد نمیتوان به نتایج این آثار امیدوار بود. برای همین هم سعی کردم فرمت موسیقی را به سلیقه عام نزدیکتر کنم تا مخاطب ارتباط بهتری برقرار کند.
فکر نمیکنید صدای فرهاد دلیل تاثیر گذاری است چراکه صدای ایشان یکی از تاثیرگذارترین صداها از گذشته تا به امروز است.
فرهاد ... همه چیز. از تاثیر گذاری گرفته تا نوستالژی. این اثر از ابتدا با هدف روایتی دیگر از گنجشکک اشی مشی شکل گرفت. روایتی که فرهاد ار داستان گنجشکک اشی مشی داشت متفاوت از این اثر است. گذر ناگهانی از فضای صمیمی آهنگ فرهاد و آن داستان همیشه آشنا، به فضای اصلی آهنگ شنونده را با واقعیت موجود مواجه میسازد. داستان دیگر محدود به فراش باشی، حکیم باشی و ... نیست. مربوط به همهی انسان هاست. گنجشکک را باید از همه بر حذر داشت.
آیا در آینده نیز از ترانههای تاثیر گذار استفاده خواهید کرد؟
حتما. قصد دارم از آثار عاشقانه نیز در میان کارهای اجتماعی استفاده کنم با این هدف که تاثیر گذاری آثار اجتماعیام بیشتر شود. انتشار قطعهی "تکرار" یک ماه قبل از آهنگ "گنجشکک اشی مشی" نیز با این هدف بود. تا ترانهی بعدیم بیشتر شنیده شود.
چه در کارهای عاشقانه و چه اجتماعی، حتما ابعاد مختلف تاثیر بر شنونده را در نظر خواهم گرفت و تمام تلاشم را میکنم که تاثیری مثبت بر خواننده بگذارم.
با توجه به صحبت هایی که داشتیم، میخواهم بدانم برنامه ریزیتان برای انتشار آلبوم به چه شکل است؟
در حال حاضر به دنبال این هستم که جایگاه شکننده خود را در میان مخاطبان تثبیت کنم. اقبالی که در طی پخش ترانه های مختلف نصیبم شد را نباید از دست داد. برای من که تقریبا تمام کارهای مرتبط با آثارم جز ترانه سرایی را خودم انجام میدهم، انتشار آلبوم کاری بسیار سخت و زمان بر هست که در شرایط کنونی امکان پذیر نیست. لذا فعلا به انتشار تک آهنگ در فواصل زمانی کوتاه تر و با کیفیت بیشتر اکتفا میکنم.
حرف پایانی؟
از شما بخاطر حمایت از این اثر تشکر میکنم و آرزوی موفقیت دارم برای شما و برای همه هنرمندان دیگری که دغدغه هایی والا و ارزشمند دارند.
منبع: ریتم نو
نویسنده: شهاب مفخمی