پسازآن مهندس «سید ابراهیم هاشمی ورزی» مدرس دانشگاه و صاحبعنوانهایی چون معاون اداره کل فرهنگی وزارت بهداشت و مدیرعامل تعاونی هنرمندان جوان، که بانی برگزاری این جلسه هم بود؛ در خصوص ضرورت ایجاد چنین تشکلهایی برای جوانان سخت گفت وی اعلام کرد تمام تلاش خود را برای حمایت از جوانان بااستعداد، هنرمندان و بیمه آن ها به کار میگیرم . در ادامه شاعرانی مثل «صابر قدیمی»، «جواد نعمتی»، «امین پهلوانزاده»، «امید روزبه»، «منیره حسینی»، «میثم بهاران»، «حمید چشم آور» و ... اشعار خود را برای حاضرین در جلسه قرائت نمودند.در این میان حضور«آرش نصیری» مدیر و مجری برنامهی هزار صدا توجه برخی از حاضرین را به خود جلب کرده بود.
در ابتدای جلسه علی ولی اللهی (مدیر گروه شعر کانون هنرهای ادبی) ضمن سلام و خیرمقدم و عذرخواهی بابت به وجود آمدن تأخیر در برگزاری جلسه ،همچنین توضیحی اجمالی در خصوص روند اجرایی این نشست،از «علیرضا بندری» و «امیر ارجینی» دعوت کرد تا در خصوص مبحث ترانه سخنرانی داشته باشند.
«علیرضا بندری»بیان داشت: خوشبختانه در ادبیات فارسی شاهد چیزی هستیم به نام سبکشناسی و موجودیت چنین موضوعی را مدیون وجود «ملکالشعرای بهار» بزرگ هستیم (بهواقع مجموعهای را به وجود آورد که بعد از گذشت چندین و چند سال هنوز در دانشگاهها تدریس میشود) بدین ترتیب مشاهده میکنیم باروی کار آمدن کسانی مثل «ابوحفص سغدی»، «رودکی» و«شهید بلخی» سبکی به نام «سبک خراسانی» شکل میگیرد و بعدازآن با« سبک عراقی» مواجه میشویم و بعدازآن«سبک هندی» ؛ هدف از طرح چنین صحبتهایی این است که در ترانه با چنین سبکشناسی روبهرو نیستیم . اگر تلاشهایی هم در این زمینه صورت گرفته بهاندازهی «سبکشناسی بهار» جامع نبوده است بهعنوانمثال در مجموعهی «ساعت پاکنویس» جناب «شهریار قنبری» با این موضوع بهصورت احساسی برخورد شده است یا ...
در عهد قدیم نغمههای «باربد» و« نکیسا» را میتوان بهعنوان ترانه محسوب کرد اما آنچه امروزه از آن آثار به دست ما رسیده است نقلقولهایی از «نظامی گنجوی» است.اولین ترانهها را«باباطاهر» نوشت البته جای بحث است که آیا او شاعر است یا ترانهسرا؟
میشود برای ترانه دو تعریف در نظر گرفت. یکی اینکه بگوییم ترانه شکل نازلی از شعر است.(من با این تعریف موافق نیستم) در این باور، هر شاعر ورشکستهای که نتوانست با شعر دستوپنجه نرم کند ترانهسرا میشود.
در تعریف دوم «باباطاهر» بهعنوان اولین ترانهسرا محسوب میشود و بعدازآن در قرن هفتم و در دورهی تاریخی خاصی به «امامی هروی» و «مجد همگر» برخورد میکنیم و حتی در قرن هشتم به «وحشی بافقی»!ببینید وقتی محبوبترین خوانندههای پاپ به خواندن اشعار این شاعر روی میآورند نوعی ترانگی در آثار را حس کردهاند بهعنوانمثال دریکی از کارها_بدون تغییر_ پنجاهدرصد اثر متعلق است به «فایز دشتستانی» حالآنکه اکثراً از این موضوع بیخبریم«وگرنه سایهی دیوار بسیار»را بشنوی فکر میکنی برای زمان کنونی است در همین حال ترانهای را میبینیم که همین امروز سروده شده اما زبان آرکائیک آن بهگونهای است که فکر میکنیم اثر متعلق به دهههای چهل یا پنجاه است.
به نظرم ترانهی معاصر از «پرویز وکیلی» و همعصران خود مثل «نوذر پورنگ»، «محمدعلی شیرازی» و... آغاز شد در این آثار میبینیم که کلام شکسته شده ولی به ادبیات نزدیک است اما شعر هم نیست .
امیر ارجینی گفت: در مسیری که به سمت اینجا میآمدم به کلمهی سخنران فکر میکردم تابهحال سخنرانی نکردهام.همیشه در خلوت خود بودهام و علاقه داشتم شنیده بشوم بهگونهای که حضوری نداشته باشم.درواقع خاصیت ترانه همین است شنیده میشوی اما حضوری نداری. شب گذشته از مشهد به سمت تهران آمدم که خلف وعده نداشته باشم .فکر میکردم باید چنددقیقهای را در خصوص موضوعی دلخواه صحبت کنم مسائلی در ذهن من وجود دارند که از روز دستبهقلم گرفتنم همیشه دغدغهی من بودند .این انجمن برای جوانان تشکیلشده است و دوست دارم برای جوانان صحبتهایی را انجام بدهم.دیگر شاعر جوانی نیستم که از رخ دادن بعضی اتفاقات هیجانزده شوم. دیگر برای مهم نیست بعدازاین جلسه چند دوست پیدا خواهم کرد یا چند دشمن اما احساس میکنم ظلمهایی در حق کلمه صورت گرفته است. دوستی داشتم که شغل او خریدوفروش عتیقه بود و ازقضا دوبیتیهایی خوبی هم میگفت ؛روزی به من گفت میدانی چرا در قدیم شاعران خوب مینوشتند؟چون کاغذ نبود باید روی پوست دباغی مینوشتند به خاطر همین قبل از نوشتن هزار جور فکر میکردند.فضای مجازی هم بهسرعت هرچهتمامتر به موجودیت هر چه بیشتر لمپنیسم!دامن زده است.. . بدین ترتیب دوستی ازنظر سنی و سابقه خودش را با بنده همطراز میکند و هرگونه توهینی را به من روا میدارد. فکر میکنم اینطور است که هر شاعر بعد از طی یک یا دو سال تبدیل به استاد شده و با شاگردانش «جنتی عطایی» وار از جلوی من نوعی رد میشود...
بیماری هزارهی سوم توهم است توهمی که گریبان گیر خوانندهها نیز شده است. خوانندهای که به خاطر استقبال عموم مردم خود را با خیلی از بزرگان حتی جهان همپایه میبیند! من معتقد جایگاه یک شاعر خیلی بالاتر از یک خواننده است و یک خواننده باید افتخار کند که عکسی با شاعری دارد نه شاعر!شما ببینید استاد «شجریان»در مراسمی دست استاد«جلیل شهناز» را میبوسد.
درود به شرف آن شاعری که در کنسرت فلان خواننده حضور پیدا نکرد و زمانی که علت را جویا شدند گفت:چرا خودش بهطور مستقیم از من دعوت نکرد؟!...
«ارجینی»در پاسخ به سؤال مطرحشده از طرف مجری جلسه_دربارهی ماهیت ترانهی خاص_گفت: شما یک ترانهی خاص به من نشان بدهید.نه یک ترانهی خاص بلکه یک اثر خاص در حوزهی موسیقی به من نشان بدهید...
وقتیکه استاد«حسین علیزاده»نشان شوالیه را رد میکند ،میگوید درجایی که خورشید نیست کاری از فانوس برنمیآید!هیچوقت در موسیقی اتفاق خاصی نیفتاده است و اگر افتاده اندک بوده !
«بندری» افزود : نقطهی مقابل ترانهی خاص چیست؟چه چیز ترانه را خاص میکند تکنیک ؟زبان؟ امروز من میگویم سبک موجی آبی اسمان فلان را من به وجود آوردم و فالوور های من نیز به من درود میفرستند اما به نظر من این اسمهای خاص چیزی بهجز شیادی و حقهبازی نیست.
بعد از کتابهای «بهزاد مینا» (کتاب شطِرنج)«کسری بختیاریان»(انفرادی دونفره)«یلدا انگالی»(زندگی نامه) و «هانی ملکزاده»(من چیزی از آیندهیادم نیست) بهوسیلهی خالقان آثار معرفی شد و شاعران این آثار یک اثر از مجموعهی چاپشده و یک اثر جدید از خود قرائت کردند.
«سید ابراهیم هاشمی ورزی» ضمن تبریک روز دانشجو اعلام کند وقتی به من گفته شد که قرار است چنین جلسهای برای شاعرانی جوان برگزار شود با خود عهد کردم که از هیچ کمکی دریغ نکنیم چراکه آیندهی کشور به دست جوانان است امیدوارم بتوانیم در کنار هماتاق فکری داشته باشیم تا سرنوشت جوانان با همفکری جوانان رقم بخورد من نیز از هیچ کمکی دریغ نخواهم کرد امیدوارم بتوانیم مسابقات شعر و تسهیلات خوبی برای صاحبان قلم در نظر بگیریم حتی به فکر تشکیل پروژهی تهیهی مسکن برای هنرمندان جوان هستیم ...
درنهایت اگر شما استعدادهای جوان نباشید ما نیز نیستیم که فرشی برای شما پهن کنیم.
در انتهای جلسه شاعران دیگر حاضر در جلسه برای حضار اشعاری از خود را قرائت کردند.
منبع: ریتم نو
نویسنده: فرزین پاک طینت
عکس: امین باقری