ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

کد خبر: ۹۵
تاریخ انتشار: ۰۴:۱۲ - ۰۳ تير ۱۳۹۴

سعید مدرس ؛ فیلم ساز یا نویسنده ؟

ریتم نو : گستره ی تصویر آن قدر وسیع است که نمی توان آن را با واژه ها ، تعریف و محدود کرد . در تمامی انسان ها قدرت دریافت مفاهیم بصری یکسان است اما ، دانش بصری موضوعی است که باعث می شود قدرت درک انسان ها از مفاهیم پیرامونی شان متفاوت گردد. کانت در فلسفه ی زیبایی شناسی اش زیبایی را به دو گونه ی ساده و پیچیده تقسیم کرده است ، گونه ی ساده همان واکنش یکسان انسان ها به یک سوژه است ، یعنی با توجه به اینکه زیبایی را درک می کنند در تحلیلش باز می مانند و گونه ی پیچیده مختص متخصصان است آن ها که سوژه ی یکسانی را با دیدی ژرف تحلیل می کنند و حتی قادر به درجه بندی آن هستند.
سعید مدرس ؛ فیلم ساز یا نویسنده ؟ سعید مدرس ؛ فیلم ساز یا نویسنده

در مورد اثر تازه ی سعید مدرس ، " من بی دلیل خوشحالم " نکته های بسیاری وجود دارد که قابل تامل و بررسی عمیق تری هستند . در ابتدا می توان به نام این ترانه دقیق شد ، در موسیقی پاپ سرزمینمان قریب به اتفاق ترانه ها تنها یک اسم هستند و گاه ترکیب های وصفی یا اضافی ، اما این ترانه یک جمله ی کامل را به عنوان اسم در اختیار دارد و این شاید اتفاقی نو و حتی کم نظیر در این عرصه باشد . کارنامه ی هنری سعید مدرس نشان می دهد که او ترانه را به خوبی می شناسد و حس واژه ها را تا حدی بسیار عمیق درک می کند.
ترانه ی رویا شکیب ، فضایی دلپذیر را از دل روزمرگی هایی که تمامی ما درگیرش هستیم بیرون می کشد از ژرفای دلتنگی و گسستن ها از توالی و تکرار امید را به مخاطبش می دهد و تا حد زیادی نیز این نکته را القا می کند که حس خوشبختی ، بسیار در دسترس تر از آنی است که فکر می کنیم . تعبیرهای زیبایی که در ترانه وجود دارد از موج زدن زندگی در فنجان و ملموس کردن آن تا حد نوشیدن چای نشان از انسجام فکر خالق ترانه دارد . در قسمت دوم ترانه به تعبیر من او انتقاد ها را به باران تشبیه کرده است و با امیدواری روشنی انگیزه ی ادامه دادن را به مخاطب انتقال می دهد . این نکات ترانه ی رویا شکیب را در حد یک ترانه ی هدفمند بالا می برد و انتخاب واژه ها در اکثر قسمت های ترانه منطقی و دور از احساس هستند.
موسیقی سعید مدرس همیشه در پر رنگ تر شدن هویت ترانه ها نقش بسیار مهمی داشته اند ، در این اثر نیز همین موضوع اتفاق افتاده است . فضا سازی دقیقی که از تخصص های سعید مدرس در تنظیم است تجربه ی مخاطب را از اتفاقات ترانه دگرگون می کند و بار معنایی بیشتری به واژه ها می بخشد.
نکته ای که در مورد ویدیو سازی های سعید مدرس در آثارش بارز و اثبات شده است ، نگرشی است که او در همراه کردن خیال و واقعیت دارد . استفاده از عناصری که در پیرامون ما وجود دارند و هویتی کهنه را به دوش می کشند ، در تصویر سازی های سعید مدرس به هویتی نو و گاه در عین حالی که آوانگارد هستند برای ما ملموس می شوند . در مورد ویدیوی جدید وی "من بی دلیل خوشحالم" که در عرصه ی موزیک ویدیو اثری است مدرن و یکتا ، جدا از نکات فنی که این کار را در قامت یک شاهکار هنری در تصویر سازی مطرح می کنند ، اتفاقاتی در جریان است که ذهن را در گستره ی خیال سیال  و لذتی دگرگونه را خلق می کند . در کارهای سه بعدی که نمونه های داخلی آن هم در طول این سال ها پیشرفت خوبی داشته اند ، مهم ترین موضوع باور پذیر کردن کاراکتر و رفتار اوست ، نکته ای که این اثر را از دیگر آثار متمایز می کند این است که تمامی تجربه های ما از انیمیشن های سه بعدی که گاهی از بسیاری شان لذت برده ایم ، استفاده از صدا پیشگان و دیالوگ هایی که ملون به طنزهستند ، می باشد و این دو یاورهایی قوی برای باور پذیر کردن شخصیت ها هستند . در این ویدیو اما ، کاراکتر از دیالوگ به معنای سنتی اش بی بهره است و ترانه مونولوگی است با واژه هایی محدود .
حرکات دوربین ، رفتار واقعی نور ، توجه خاص و دقیق به فاصله های کانونی دوربین و فضا سازی های موجود در ویدیو حس دیدن یک فیلم را به مخاطب انتقال می دهد ، دشتی بکر و دور از دسترس و جایی که می تواند هر کجا باشد و می توان به آن فرا مکان لقب داد ستاره ها و خط افقی که بسیار واقعی جلوه می کند نکاتی است که در باور پذیری فضای پیرامونی و ایجاد جذابیت بصری نقش کلیدی و مهم دارند . در این اثر خیال و واقعیت در هم تنیده شده اند و با کمی خلاقیت ذهنی می توانیم حتی خودمان را در کاراکتر بیابیم . کاراکتر خلق شده توسط سعید مدرس بسیار بسیار واقعی و طبیعی رفتار می کند لذت و شوق را در چهره اش به وضوح می بینیم تاکید هایش بر روی واژه ها بی نقص است . لذتی که از نواختن گیتار می برد ، گیبسون لس پال پرل بلویی که برای آنانی که با موسیقی راک آشنایی دارند یادآور دورانی طلایی از نوازنده های لید گیتار و رفتار سینمایی شان است آن قدر دل نشین است که نمی توان نمونه ی واقعی اش را این روزها به سادگی یافت . در تمامی صحنه های ویدیو فضا ، فضایی است سورئال که ریشه در دانش سعید مدرس از نقاشی و هارمونی رنگ ها دارد ، اما شهری آب گرفته و تاریک که فضای فیلم های سبک نوآر را تداعی می کند و آدم هایی که در نگاهشان هیچ حس خوبی موج نمی زند و همگی شبیه هم هستند پا در قلمرو رئالیسم جادویی می گذارد و افقی تازه تر را برایمان به نمایش می گذارد و این تا جایی ادامه پیدا می کند که حتی پرواز کاراکتر و رفتنش به خارج از زمین،به سیاره ای که تنها به اندازه ی یک تخت قدرت جا دارد نیز غیر طبیعی نیست و این در واقع قدرت خط داستان و سیر اتفاقات است.
دو صحنه ی مهم در این ویدیو وجود دارد که نباید ساده از کنارشان رد شد ، خیابانی که کاراکتر در آن قدم می گذارد و سیر پیوسته ی اتفاقات مرا به یاد صحنه ی ابتدایی شاهکار اورسن ولز ، " نشانی از شر " می اندازد و صحنه ی پایانی و فرود کاراکتر بر روی سیاره ای جدید ، آرامشی که دوربین از خود نشان می دهد و ابهت زمین در پس زمینه تجربه ای بصری را خلق می کند که تا مدت ها نایاب خواهد بود.
این اثر می تواند مخاطب را درگیر خود کند ، به گونه ای که هم از اکتسابات ذهنی اش بهره مند شود و هم بتواند سوار بر اسب جادویی تصاویر ، خیالش را به دور دستی دلپذیر ببرد ، فرا زمان و مکانی که هر آن چه در واقعیت امکان انجام و تکرارش نیست دست یافتنی می شود و این ریشه از تصویر سازی های خلاقانه ای می گیرد که این را برای ما ملموس می کند.
در پایان ، لئونارد کوهن جایی گفته است : "سرزمینى وجود دارد که در آن ترانه می جوشد و من گاهی به آن جا سر می زنم ." اگر بپذیریم که سرزمینی اینگونه در زمینه ی تصویر سازی وجود داشته باشد ، سعید مدرس بی شک بسیار به آن جا سفر می کند.
بعد از این فیلم کوتاه ، پرسشی که وجود دارد این است ، سعید مدرس ؛ فیلم ساز یا نویسنده ؟

نویسنده : آرمان حسن زاده
منبع : ریتم نو
تقویم هنری ادامه