ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

کد خبر: ۱۰۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۹ - ۱۶ مهر ۱۳۹۴

شاعرها تذکر دادند، خواننده‌ها رفتند و  مردم فقط دست زدند

ریتم نو: دومین همایش شعر و موسیقی کانون ادبی زمستان با حضور « سجاد عزیزی آرام » ، چهارشنبه پانزدهم مهر سال جاری در «فرهنگسرای اندیشه» برگزار شد. حضور چهره‌های مطرحی چون «محمد سریر»،«رابعه اسکویی»، «مانی رهنما»، «علی لهراسبی»، «پدرام کشتکار»، «مهرداد نصرتی» و... از ساحات دیگر هنر، همچنین حضور«محمدعلی بهمنی»، «مهرنوش قربانعلی»، «اسماعیل بختیاری»، «عبدالجبار کاکایی»،«امیر ارجینی»، «محمد سعید میرزایی»، «غلامرضا طریقی»، «مهدی فرجی»، «سینا بهمنش» و...در این مجال حضور داشتند. قرار بود «امیرعباس گلاب»، «رستاک حلاج» و «اشوان» بخوانند اما اعلام شد بنا به دلایلی ترجیح می‌دهند در فرصت دیگری این کار را انجام دهند.
 

+مهدی فرجی: می‌خواستم برگردم.شاعر را  چه به این مکان‌ها و این جمعیت!


+ امیر رجینی : استقبال حاضرین از شعر را دیدم ترجیح دادم شعر نخوانم اما به احترام دوستان...

Hamayesh-Zemestan-Ritmeno (16)

زمزمه‌هایی مبنی بر اینکه عده‌ای از ساعت‌ها قبل برای تهیه‌ی بلیت صف بسته‌اند شنیده می‌شد. وقتی ساعت 16 به محله واقعه!رسیدم به عمق خجستگی موضوع پی بردم فقط با خود فکر می‌کردم این‌همه عزیزمی خواهند در چه مکانی جا  شوند؟(کاش سالن‌های دیگر بلیت مجانی می‌گذاشتند) به همین خاطر دنبال بلیت خبرنگار دویدم تا نکند گزارش ننویسیم.ظاهراً مجوز ورود را گرفتم؛ پشت در ایستاده بودم که هجوم فرهیختگان طالب پیوند شعر و موسیقی مرا به ترس واداشت به همین خاطر به بلیت خود اشاره کردم و«خبرنگارم» گویان ... اما نه فایده نداشت.ما که عادت کرده بودیم اما نوازنده‌های «رستاک حلاج» انگار نه ! یا «امیرعباس گلاب» و «اشوان» که باهم  آمدند و شاید  فکر این را نمی‌کردند روزی برای اجرا با درهای بسته‌ی مدعوین روبه‌رو شوند.در این میان برخی ترجیح دادند که با این وضعیت، در جلسه حضور پیدا نکنند و برخی یادشان بی افتد که دیرشان شده است. کسانی هم مثل«لیلا کرد بچه »ق صد داشتند تا ساعت 18:30 در جلسه حضور پیدا کنند که «العمال بالنیات»


بالاخره بعد از شکسته شدن در و نجات پیدا کردن بنده‌ی حقیر و ورود کسانی چون «رضا رفیع»،ما هم‌پشت بند این عزیزان می‌دویدیم(البته ایشان راه می‌رفتند) تا مبادا ننویسیم.


نمی‌دانم ساعت چند بود اصلاً کجای جلسه وارد شدیم؟اصلاً جلسه چه بود؟


آنجایی رسیدم که «غزل تاج‌بخش» شعر خود را خواند و مورد تشویق واقع شد،سر برگرداندم تا تشویق‌کننده‌ها را ببینم ،با یک دنیا صندلی خالی مواجه شدم،بله آنجا!


بعد از اتمام تشویق‌ها «محمدرضا مقدم» چند قطعه را برای حاضرین در جلسه خواند تا با تشویق خوبی مواجه شود.


«سجاد عزیزی آرام» موقتاً جای خود را به «فرید حامدی» داد؛او گفت:چند هزار نفر بیرون ایستادند،مردم دست زدند؛ گفت:...


،مردم شاید برداشت سیاسی کردند،شاید هم نه،ولی شاید باورتان نشود ،به‌به ! دست زدند.


از جناب «محمد سریر» تقدیر و تشکر به عمل آمد؛از«الهام تاج‌داری»(نقاش) هم همین‌طور؛ از آن‌ها خواستند تا نقاشی «علیرضا کهن دیری» را که توسط «تاج‌بخش» کشیده شده بود، به‌رسم تقدیر به او اهدا کنند؛حتی زمانی که« حامدی» گفت:کمی زمزمه‌ها را بیشتر کنید تا من کارم را بهتر انجام دهم، دست زدند.کاش افراد بیرون مثل عده‌ای از حاضرین نبودند و آن‌ها داخل بودند اما این‌ها آرزوی یک خیال‌باف بود.


دکتر سریر باآن‌همه تجربه راجع به‌ضرورت چنین همایش‌ها و اهمیت ادبیات و سایه افکندن آن بر روی هنرهای دیگر چون موسیقی سخن گفتند.فکر می کنید حاضرین چه واکنشی نشان دادند؟در همین راستا «کهن دیری» گفت:من فقط سلام عرض می کنم.شاید به خاطر وقت بود شاید به خاطر وقت نبود!


«سجاد عزیزی آرام» گفت: هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی حضور«امیرعباس گلاب» و «اشوان» من را خوشحال نکرد به‌افتخار «امیرعباس گلاب» و « اشوان» اما مطمئن هستم من اشوان راندیدم وگرنه ...


پس‌ازآن«غلامرضا طریقی» و بعد«مهدی فرجی» به شعرخوانی پرداختند.در این میان «مهدی فرجی»  گفت: می‌خواستم برگردم.شاعر را  چه به این مکان‌ها و این جمعیت!حاضرین اگر می‌دانستند شاید این حرف معنای دیگری در پس تواضع خود داشته باشد،قول نمی‌دادم دست نزنند!


فرجی چند بار به‌ناچار شعر خود را به دلیل زمزمه‌ها قطع کرد تا با تشویق حاضرین روبه‌رو شود.


«سید عبدالله حسینی» با گفتن این جمله که :شعرهایم همه عاشقانه‌اند موجی از تشویق‌ها را متوجه خود کرد چراکه شاید بیان این جمله با توجه به کسوت او(روحانیت)جالب بود.


پس‌ازآن کسانی چون«عبدالرضا راد فر»،«امیر ارجینی»،«محمد سعید میرزایی»، «سینا بهمنش»، «عبدالجبار کاکایی»،«محمدعلی بهمنی» و در آخر «رضا رفیع» شعر خواندند تا اتفاق‌های زیادی به وقوع بپیوندند.مثلاً «ارجینی » بگوید:استقبال حاضرین از شعر را دیدم ترجیح دادم شعر نخوانم اما به احترام دوستان... و تشویق بود؟ نمی‌دانم. دست زدن حضار!


حتی وقتی «سینا بهمنش»بیان داشت:برعکس دوستانم ،من به شما اهمیت نمی‌دهم چون شما به من اهمیت نمی‌دهید و اگر قرار بود به حرف مردم اهمیت بدهم رئیس‌جمهور می‌شدم بازهم با همان عکس‌العمل مواجه شد!


فریاد« ساکت باشید» یکی از حضار  اثر چندثانیه‌ای داشت،حتی همان چند ثانیه هم روزنه‌ای امید است.کار از تذکر گذاشته بود. برای  رضا رفیع» نیز این عکس‌العمل جالب بود و سؤالی هم در این رابطه مطرح کرد که بی‌جواب ماند.


در پایان «عزیزی آرام» گفت: خواننده‌هایی که قرار بود اجرایی داشته باشند،ترجیح دادند این کار را در تولد کانون ادبی زمستان انجام بدهند.تا جلسه با تشویق‌ها به پایان برسد.


آرزو می‌کنم همیشه ورودی مجزا برای خبرنگاران و مهمانان ویژه وجود داشته باشد و اصلاً همیشه‌ای در کار باشد و خوشحالم اینجا هنوز آیکون دست زدنی راه‌اندازی نشده است.


گفتنی است؛ اعضای برگزارکننده این همایش نهایت سعی خود را در بهتر کردن وضعیت انجام دادند اما عدم همکاری حراست سالن آمفی‌تئاتر فرهنگسرای اندیشه با این عزیزان، موجب به وجود آمدن مشکلات پیش رو بود و باعث دلخوری بسیاری از هنرمندان و مردم شد. که همچنان این دلخوری‌ها با گذاشتن پست‌های هنرمندان در صفحات شخصی و ابراز دلخوری‌شان از این برنامه ادامه دارد اما «سجاد عزیزی آرام» با گذاشتن مطلب زیر و توضیحاتی پیرامون اتفاقات روز گذشته امیدوار است بتواند به این دلخوری‌ها پایان بخشد.


" عذرخواهی می‌کنم از مردم عزیز ...
عذرخواهی می‌کنم اگر حس سو استفاده از احساسات بهتون دست دارد ...
معذرت می خوام با رنج و زحمتی که متحمل شدید و منو مسببش می دونید ...
خدا گواهه همیشه سرم در برابر مردم پایین بوده و حفظ شآن و شعور شما مهمترین دغدغه ی کاریم بوده ...
اصلا کانون بدون شما مگر معنایی هم دارد ... ما در سالن آمفی تئاتر 410 صندلی داشتیم و برآورد حضور شما بزرگواران برای حضور در سالن 850 نفر بود که پیشتر ها هم در این سالن سابقه داشت ... قرار بود 350 کارت دعوت را از ساعت 15:30 توزیع کنیم که کردیم ...
و ساعت یک ربع به پنج این 350 نفر با کارت وارد سالن شوند و بعد 440 نفر نیز ساعت 17:10 به جمع سالن اضافه شوند و به جمع ما بپیوندد ... از طرفی با پخش صوت و تصویر برنامه در فضای باز بوستان 600 نفر را به مخاطبان اضافه کنیم ... اما دو علت بزرگ این طرح رو ناکام گذاشت ... اول: شکستن درب کشویی فرهنگسرا و ورود بیش از 300 نفر بدون کارت به سالن ... دوم: پشت در موندن مردم
اما بهرحال مردم دعوت کانون رو پذیرفته بودند و طبعا عواقب و وظیفه عذر خواهی به عهده بنده اس ...
اما کانون گوشت قربانی شد ... بهرحال بازم از اتفاق دومین همایش عذر خواهی می کنم ... و برای اینکه تنبیهی برای بنده باشه مدتی از فعالیت های کانونی استعفا می دهم تا درس عبرتی برای من هم باشد ... ارادتمند
سجاد عزیزی آرام
16 مهرماه 94


در ادامه بیننده عکس های «امین رجبی» باشید



منبع : ریتم نو


نویسنده : فرزین پاک طینت

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
تقویم هنری ادامه