ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

کد خبر: ۱۴۵۷۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۳ - ۱۵ آذر ۱۳۹۴

«طوفان واژه ها» و «دلشوره» با صدای محسن کیان منتشر شد

ریتم نو : آرش والامنش: تک قطعه های «طوفان واژه ها» و «دلشوره» با صدای محسن کیان به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی منتشر شد.


«طوفان واژه ها» دارای شعر آشنایی با مطلع «با اشک هایش دفتر خود را نمور کرد» از سید حمیدرضا برقعی است که حامد جهانبخش ساخت موسیقی آن را بر عهده داشته و محمد احمدی نیز این قطعه را میکس و مسترینگ کرده است.

همچنین شعر قطعه «دلشوره» با مضمون شفاعت امام حسین (ع) از دوستدارانش در روز قیامت را حامد عسگری سروده است. حامد جهانبخش و حامد داوری نیز به ترتیب وظیفه آهنگسازی و تنظیم و همچنین میکس و مسترینگ آن را بر عهده داشته اند.

این دو قطعه به صورت ارکسترال سازبندی و تنظیم شده اند و نوازندگان به نامی همچون میثم مروستی، علی جعفری پویان، بهنام حکیم، کریم قربانی و . . . در این دو اثر هنرنمایی کرده اند.

لازم به ذکر است، محسن کیان سال گذشته سه گانه عاشورایی «ماه همه مختاریم» را با کلام و نگاهی نو به موضوعیت عاشورا به مناسبت ایام سوگواری امام حسین (ع) به عزاداران آن حضرت عرضه کرد.

«ابتدای کربلا»، «سرفرازی» و « ما همه مختاریم» نام قطعات این سه گانه بودند که علیرضا قزوه، مجید تال و محمد سهرابی ترانه های آن را سروده بودند. همچنین مرتضی شفیع، محمد احمدی و حامد جهانبخش دیگر هنرمندانی بودند که در زمینه ساخت موسیقی و میکس و مسترینگ این قطعات او را یاری داده بودند.

در این آلبوم نیز نوازندگانی همچون میثم مروستی و حمید رضایی (ویولن و ویولن آلتو)، محسن کیمیایی (سه تار)، مرتضی شفیع و حامد جهانبخش (پیانو و سازهای الکترونیک) حضور داشته اند.

محسن کیان آلبوم مناسبتی و عاشورایی «آقا نیا» را نیز با فضایی حماسی و عارفانه و اشعاری با مضمون سخنوری و بیانی تصویری در کارنامه هنری خود دارد که شامل 10 قطعه با ترانه سرایی شایا تجلی، علیرضا غزوه، سید محمد جواد شرافت، مجید تال و محمد سهرابی و آهنگسازی و تنظیم کنندگی امیر قدیانی، مرتضی شفیع، محسن کیان، حامد جهانبخش، زنده یاد پارسا احتشامی و حامد حسینی می باشد.

* در ادامه می توانید متن ترانه قطعات «طوفان واژه ها» و «دلشوره» را بخوانید و آن ها را دانلود کنید:

«طوفان واژه ها»

با اشکهایش دفتر خود را نمور کرد

ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

احساس کرد از همه عالم جدا شده است

در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است

.

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه هاست

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

.

می رفت سمت روضه یک شاه کم سپاه

آیینه ای ز فرط عطش می کشید آه

انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه

شاعر رسیده بود به گودال قتلگاه

فریاد زد که چشم مرا پرستاره کن

مادر بیا به حال حسینت نظاره کن

.

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد واژه لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند

دارد غروب فرشچیان گریه می کند

.

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا بی ریا کشید

بر پیکرش به جان کفن بوریا کشید

در خون کشید قافیه ها را حروف را

از بس که گریه کرد تمام حروف را

.

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

خورشید سربریده غروبی نمی شناخت

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود

او کهکشان روشن هفده ستاره بود

.

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن

پیشانیش پر از عرق سرد و بعد از آن

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن

در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس

* * *

«دلشوره»

كوه هاي شبيه پنبه زده

رودهاي روانِ سنگِ مذاب

لمس خورشيد داغ روي سرُ

وحشت نعره در دل گرداب

.

آسمان داغ و زير پا آتش

گامها مثل اشكها لرزان

مغزها توی جمجمه جوشان

بر سر و شانه مار آويزان

.

قبرها هركدام يك چمدان

ومسافر درون آن خفته

دست و پاهايشان زبان دارند

غرق در حرف هاي ناگفته

.

گنگ و مبهم تمام ثانيه ها

ايستاده زمان به فرمانش

انتظار است و وحشت و ترديد

التهاب است و هرم سوزانش

.

تک سواری می آید از جاده

كوچه واميكنند اهل زمين

مردي از دور ميشود پيدا

زير پايش شكوه فروردين

.

با نسيم نشسته در زلفش

عده اي را قرار مي آيد

زمزمه ميكند كسي با خويش

گفته بودم سوار مي آيد

.

فوج فوج فرشته هاي بهشت

از نگاهش گلاب ميگيرند

و در آن لحظه ي پياده شدن

بال خود را ركاب ميگيرند

.

وندا ميرسد زعرش خدا

به شميم گل و غزل به سوار

اي حبيب دلم ازين مردم

دوست داران خويش را بردار

.

مومنان تو اهل ايمانند

خون سرخ مرا زکات تویی

تو نباشي تمام دوزخي اند

خون من كشتي نجات تويي

.

جان به قربان آن خدایی که

دل من را پر از غم تو نوشت

ماتم تو عظيم تر از كوه

گريه بر ماتمت كليد بهشت دریافت پرونده
برچسب ها: ریتم نو محسن کیان
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: