پرواز همای متولد 20 بهمن 1358 در احمد سر گوراب شهرستان شفت که یکی از شهرستانهای استان گیلان است ، به دنیا آمده و یک کشاورز زاده است.نقاشی و سرودن را از 9 سالگی در مدرسه آغاز کرد و به موسیقی و نقاشی علاقه زیادی دارد و از هنرستان نقاشی و گرافیک کمالالملک رشت دیپلم گرفت.موسیقی گیلان و ردیف آواز ایران را نزد زندهیاد فریدون پور رضا آغاز و همزمان در کلاسهای بازیگری و ادبیات نمایش استاد بهزاد عشقی بازیگری را تجربه کرد.
وی از سن 18 سالگی به تهران آمد و پس از انصراف از رشته نمایش دانشگاه هنر و معماری ، وارد کنسرواتور موسیقی تهران شد و ردیف آواز را از اساتید بنام موسیقی فراگرفت و اکنون در رشته اپرا در کنسرواتور جزپه وردی در میلان ایتالیا مشغول تحصیل است.
پرواز همای در بخشی از صحبتهایش به توضیحاتی در مورد آواز لیریک پرداخت و گفت : «اپرا به دورههای متفاوتی تقسیم میشود. از 500 سال به بعد ، اپرا یکشکل دیگری به خود میگیرد و آواز در خوانندهها به چند دسته ،نخست به صداهای متفاوت و سپس به ژانرهای متفاوت یعنی دراماتیک ، لیریک و ... تقسیم میشود که من بخش لیریک را که خیلی بخش شاعرانهای است ، انتخاب کردهام و نوع نگاهشان به موسیقی بهخصوص در آواز کاملاً متفاوت از آن چیزی است که ما در اینجا یاد گرفتیم.»
ایشان ادامه داد : «من به دلیل اینکه از تئاتر به موسیقی آمدم ، همیشه یک گرایش فازی داشتم به همین خاطر اپرا را انتخاب کردم و فعلاً تازه شروع کردم که در این رشته درس بخوانم و اپرا فکر میکنم آن خواستههای درونی من را راحتتر میتواند بیان کند تا آواز بهتنهایی.ضمن اینکه خوبی اپرا این است که تکنیکهایی که در اپرا وجود دارد از آدم ، خواننده میسازد.هم ازنظر همزبانیاش با بازی و هم نوع پیشرفت موسیقیای که در اروپا وجود دارد بهویژه در اپرا که ایتالیاییها خیلی به آن معروف هستند.»
همای افزود : «من بهعنوان بازیگر خودم دو اپرا نوشتم. یکی از آنها اپرای موسی و شبان است که مردم در ایران خیلی گوش کردند و میشناسند و خودم نقش شبان را اجرا کردم و یک اپرای دیگری هم نوشتهام به نام عشق و عقل و آدمی که جنگی بین عقل و عشق در درون انسان از کودکی تا پیری است که این اپرا هم اجراشده است و این اپرا را در اروپا و آمریکا اجرا کردم و خودم نقش آدم را بازی کردم.»
خواننده آلبوم در شب گیسوان تو در مورد وضعیت اپرا در ایران اینگونه توضیح داد : «ما در ایران اپرا به آن شکل نداشتیم و هنوز اتفاق تاریخی بهعنوان اپرا در ایران نیفتاده است که معنی واقعی اپرا را داشته باشد.باید در ابتدا اپرا را یاد گرفت و بعد برای نوشتن آن اقدام کرد.کاری که ما تا به امروز کردهایم فقط یک خواستنی بوده است که به آن فضا نزدیک شویم.من فعلاً شروع کردم که اپرا را یاد بگیرم و 7 یا 8 سال طول میکشد که من بتوانم با یک اپرای متفاوت بازی کنم و یاد بگیرم و فکر میکنم برای سالهای آینده آن کاری که بتوانم انجام دهم ، به اپرای واقعی نزدیک شود.»
همای در بخش دیگری از صحبتهایش در مورد شغل کشاورزی صحبت کرد و گفت : «من تمام حال و روح و احساسی که من دارم ، برمیگردد به زادگاهم و احساسی که آنجا داشتم و آن فضایی که در آن شروع کردم.هنوز هم کشاورز زاده هستم به خاطر اینکه پدر و مادرم هنوز کشاورز هستند و در روی زمین کار میکنند و یکی از مقدسترین و زیباترین شغلهای هستی به نظرم کشاورزی است.من همین اپرای موسی و شبانی که خیلی هم مطرح شد را رفتم برگشتم در کوههای تالش و از ابتدا شعرش را آنجا گفتم و شعر مولانا را از ابتدا گفتم و ملودی و موسیقیاش را آنجا نوشتم و کار را آماده کردم و بعد آمدم آن کار را تنظیم کردم و اگر همدلم بخواهد یک کار خوب بنویسم ، دلم میخواهد بروم در آن فضا و کاری را بنویسم.پدرم خودش عاشق موسیقی بود و نی محلی میزند و پدربزرگم هم خواننده بودند و میخواندند و خانواده من نقش مهمی در تقویت احساس من داشتند و من را به سمت موسیقی هدایت کردند.»
وی ادامه داد : «من در دوران راهنمایی با بچههایی که در مسابقات گرود سرود شرکت میکردیم ، اولین کار جدیام را انجام دادم و آنهم موسیقی و نمایش در کنار هم بود.فکر میکنم کار ملاقات با دوزخیان باعث شد که خیلی سر زبانها بیافتم و دیگر بعدازآن کارم خیلی سختتر شد و سپس موسی و شبان و کارهای دیگر را نوشتم و روزبهروز کارم سختتر شد زمانی که ذائقه مردم به سمت آرتیستی گرایش پیدا میکند ، دیگر کارش سختتر میشود. درگذشته خیلی تجربه نداشتم و آن کارهایی را که اشکال بود را نمیدیدم من متأسفانه دلم میخواست که کارهایم سریعتر منتشر شود اما اکنون شاید برای یک آلبوم ترجیح بدهم یک سال وقت بگذارم و این کار من وسواس نیست بلکه حساسیت است اما کارهایی هم بوده است که نباید منتشر میکردم و پر از اشکال بوده است و اکنونکه آن کارها را گوش میدهم متوجه میشوم که چرا بعضی از افراد از کارهایم انتقاد میکردند. متأسفانه فضای آموزش در کشور به آن صورت فراهم نیست که انسان از سنین کودکی برود آموزش ببیند و وقتی به یک سن انتشار آلبومش میرسد ، دیگر به پختگی کامل برسد.در فضای جامعه ما این بستر فراهم نیست و ما آزمونوخطا هستیم و یعنی آنقدر باید خطا کنیم تا کمکم خوب شویم.نود درصد بچههایی که اینجا کار میکنند ، همه آزمونوخطا هستند بالاخره آنقدر باید تلاش کنند تا یک بخش کارشان یک جرقهای بخورد و آموزش در جامعه ما به آن شکل وجود ندارد.»
پرواز همای در پایان این گفتگو اعلام کرد : «من به خانوادههای هنرجویان موسیقی توصیه میکنم اگر که میخواهند فرزندانشان را به دنیای موسیقی ببرند ، که از سن 8 و یا 9 سالگی فرزندانشان را به آموزشگاههای موسیقی ببرند و با پیانو شروع کنند.هر سازی که قرار است بزنند را بزنند اما تا 7 و یا 8 سال این بچهها فقط پیانو بزنند و اصلاً به این فکر نکنند که اینها قرار است خواننده شوند و یا ویولنیست فقط باید 7 و یا 8 سال پیانو بزنند. تنها سازی که گوش را بدون خطا به ما آموزش میدهد ، پیانو است زیرا کوک آماده است و پیانو همزمان موسیقی، صداهای مختلف و آکوردها را میشنوند و ناخودآگاه سلفژ و خوانندگیشان خوب میشود و موسیقی و رپرتوارهایی که اجرا میکنند همه منطقیترین و بهترین رپرتوارها است.بعد از 7 و یا 8 سال تصمیم بگیرند که بروند یک سازی را انتخاب کنند.»
منبع: ریتم نو
نویسنده : حمیدرضا پیرمحمدی