در ابتدای برنامه «
سجاد عزیزی آرام » گفت: بنای کانون ادبی زمستان بر این است که سهشنبههای آخر هرماه کتابی را موردنقد قرار بدهد اما در ماه مبارک رمضان به دلایلی همچون مواجهشدن با استقبال کم از طرف مخاطبین این مهم انجام نشد بدین ترتیب در این ماه به بررسی دو کتاب میپردازیم زیرا حتی با این تفاصیل خیلی از کتابهایی که بهمنظور نقد به این کانون فرستاده میشوند بلاتکلیف میمانند چراکه عملاً میتوانیم دوازده یا سیزده کتاب را موردنقد قرار دهیم این امر نیز بر اساس ارزشگذاری شورای این کانون است در حقیقت هیچ قصد و قرضی در نقد نکردن یک مجموعه نیست .در ادامه ضمن اشاره به افرادی که توسط کانون ادبی زمستان موردنقد مجموعههایشان قرار گرفتند(ازجمله علی معلم و گروس عبدالملکیان و...)اضافه کرد روال نقد این نشست اینگونه است که در بخش اول به هر منتقد ده دقیقه وقت داده میشود که در مورد کلیت مجموعه سخن بگوید و در بخش دوم پانزده دقیقه وقت که معمولاً به بیان برخی مسائل جزئی اختصاص پیدا میکند ضمناً از سه منتقد حاضر یکی از منتقدان را شخصی که مجموعهاش موردنقد قرار میگیرد انتخاب میکند
در ابتدا «
اسماعیل امینی » بیان داشت امروزه مسئلهی طنز مسئلهی سهلی در نظر گرفته میشود که واقعاً اینگونه نیست بهنوعی که همه به خود اجازه میدهند به سمت این مقوله بروند بدین ترتیب با التقاط این موضوع و دربارهای موارد مبدل شدن طنز به انواع رکاکت های عریان و بیاحترامیها مواجه هستیم رکاکت هایی که همهگیری آنها حتی در رسانههای ملی نیز شرایط کرده اینجاست که سؤال پیش میآید بهراستی طنز چیست؟به نظر من طنز سخنی است که میخواهد وجدان معتاد به فریب مخاطبش را با حقیقت روبهرو کند در حقیقت طنز، علاوه بر هدف مهم شاد کردن دنیای عبوس ، رسالت عریان ساختن حقیقتها را بر عهده دارد بیان طنزگونههایی را دربرمی گیرد که یکی ازاینگونهها شعر است یکی ازاینگونهها نظم و...درنتیجه شعر طنز ابتدا باید شعر بودن خود را ثابت کند بعد طنز بودن خود را!
«علیرضا لبش» با اشاره به کتاب «
سفرنامهی گالیور » از «
جاناتان سوئیفت » بیان کرد سوئیفت طی نامهای که در خصوص نوشتن کتاب مذکور برای دوستش«پوپ» مینویسد ابراز داشته هدف من از این نوشتم آزار جهانیان بوده و میخواستم دنیا را اصلاح کنم به نظر من این تعریف طنز است سخنی که چون تیغ برنده و طبیعتاً آزاردهنده است اما بهمثابهی تیغ جراحی عمل میکند گرچه هدف دیگر طنز خنداندن است .در طنز چند نوع شوخی اتفاق میافتد یکی شوخی با مظاهر غلط دین که به اصل دین ربطی ندارد دیگری شو خب با مسائل اروتیک که در پشت ر آثار ایرانی بهصورت پنهانی و در نظر گرفتن هوشمندی استفاده میشود دیگری طنز سیاسی طنزی معمول در سرتاسر جهان اما به نظر من مهمترین مسئلهی طنز به چالش کشاندن منشهای بد انسانی است بهعنوانمثال سوئیفت در متاب مذکور جایی را ترسیم میکند که اسبها از انسانها باشعورترند !
«غلامرضا طریقی»گفت هیچگاه بهصورت یکپارچه طنز کارنکردهام اما شاید سعی کردهام طنز را با نگاهی کسانی چون حافظ در شعرهایم استفاده کنم در حقیقت سعی داشتهام در آثارم اشارههایی به طنز داشته باشم او افزود در روزگاری که شعر نیز تا حدی امکان شهرت را فراهم آورده با تعدد شاعران روبهرو هستیم اما من قدیمی را به دلیل اخلاق نیکو و مثالزدنیاش دوست دارم و معتقدم این مسئله او را به جایگاه بلندی میرساند .همچنین در خصوص طرح جلد یک مجموعه ابراز داشت که طرح روی جلد تا حدی میتواند معرفی کننده و در برخی موارد جذبکنندهی مخاطب باشد اما در مورد این طرح گویی به نظر میرسید طرح روی جلد از اگر جرح بودن خود رنج میبرد
در بخش دوم نقد «
اسماعیل امینی » بیان کرد که نام مجموعه نامی خلاقانه با توجه در نظر گرفتن ظرفیتهای زان انگلیسی در زبان فارسی است که نوعی ایهام ترجمه را نیز به وجود آورده .مسئله اینکه مطرح است توجه زیاد به مسائل روزمره است بهنوعی که این ذهنیت را به وجود میآورد شاید امروز با محبوبیت روبهرو شد اما درنهایت سو نشتی چون «
نسیم شمال » به خود پیدا میکند در مقابل این دست از اشعار روزمرهی تداعیکنندهی نسیم شمال اشعاری _از دیگران_ به ذهنمان میآید که در عین سطحی به نظر رسیدن شاعر به وجود چندلایه در شعر اشاره میکند مثل شعری از «
علیاکبر دهخدا » با مطلع خاکبهسرم بچه به هوش اومده بخواب ننه یه سر دوگوش اومده البته در مورد قدیمی باید بگویم در کنار توجه به مسائل روزمره درجاهایی به تکنیکهای شعری نیز پرداخته مثل این بیت «گاهی به دلتنگ تو یکذره وفا هست / گاهی به دلسنگ تو یکذره وفا نیست» اما گویی برخی مسائل سهلانگاری شاعر است بهعنوانمثال اثبات حمزه در برخی کلمات خلل وزنی را به وجود آوردهاند یا ایرادهای وزنی چون مدیران گرو(ه) همواره هستند .در خصوص رباعیهای او نیز متذکر شد بعضی این رباعیها بسیار خلاقانه هستند اما به نظر میرسد برخی از آنها را فقط قافیه پیش برده است
«
علیرضا لبش » اظهار داشت بیان مسائل روزمره علاوه بر اینکه با استقبال عمومی در آن زمان خاص روبهرو میشود به منبع خوبی برای تاریخ یک ملت مبدل میشود چراکه در بیشتر موارد تاریخ ما تاریخی حکومتی است از همین آثار است که بعدها به مطالب مهم تاریخی دسترسی پیدا میکنند . در شعرهای او شوخی با مسائل اعتقادی غلط و همچنین مسائل سیاسی زیاد است همچنین شوخی با مسائل اروتیک نیز بهصورت پنهان بهکاررفته اما در برخی موارد این شوخیها به رکاکت مبدل میشوند که شاید دیگر طنز نیستند بهنوعی هجو و یا حتی هزل محسوب میشوند اما نکتهی قابلتوجه این است باوجود تجربهی کم او درزمینهٔ شعر طنز بهنوعی امضای خود را دارد بهعنوانمثال استفاده از امکانات زبان انگلیسی در زبان فارسی به کار او تشخص بخشیده جتی شاعر در نقاط دست به واژهسازی میزند نکتهی دیگر توجه او به ادبیات پنهان کشور است که شاید با سن او نیز بیارتباط نباشد.
«غلامرضا طریقی» در ادامه گفت به نظر من استفاده از واژگان بیگانه نوعی روی لبهی تیغ راه رفتن است که قدیمی در این کار موفق نبوده چراکه باور من بر این است بیش از هفتاد درصد این موارد بهضرورت وزن و قافیه آمدهاند در خصوص رکت موجود در برخی قسمتهای شعر او نیز باید بگویم شاید استقبال مخاطب از این امر او را به این ورطه کشانده اما درآمدن از این وادی بهنوعی آیندهی او را در انتخاب شعر و فکاهی مشخص مینماید در برخی موارد نیز به دلیل نزدیک شدن زیاد به زبان محاوره گویی رعایت وزن را نادیده گرفته مثل «بچه میاره یارانه بگیره» ( برای سهولت در خوانش شعر، هجای بلند الف در واژهی یارانه را بهناچار باید کوتاه خواند)در بخشهایی نیز اشعار به زبان آرکائیک نزدیک میشوند بهعنوان مثل در بیتی که کلمهی «دگر» را مشاهده میکنیم کلمات مدرنی را مشاهده میکنیم که با بافت واژگانی حاکم بر متن همخوانی ندارد یا در برخی موارد به ایرادهای دستوری مثل «پارگی های لباسم مدلش یوسفی است»برمیخوریم.
در پایان جلسه «صابر قدیمی» چند شعر از اشعارش را برای حضار قرائت نمود.
منبع : ریتم نو
نویسنده : فرزین پاکطینت