ریتم نو | سایت خبری - تحلیلی موسیقی ایران و جهان

کد خبر: ۱۴۱۷
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۵ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۴

گزارش از اولین نشست ادبی عصر شعر و ترانه مردادماه 94

ریتم نو : نود وچهارمین نشست ادبی عصر شعر و ترانه مورخ اول مرداد ماه سال جاری ساعت 15 با اجرای « عبدالجبار کاکایی » و حضور مهدی فرجی (کلاسیک) نیلوفر لاری پور (ترانه) و لیلا کرد بچه (آزاد)  به عنوان منتقدین مهمان؛ در فرهنگسرای ارسبان برگزار گردید. دراین مجال ضمن اجرای موسیقی زنده توسط گروه « میدان آزادی » هممچنین اجرای نیما کامکار(به صورت مجزا)، اشعاری توسط متقاضیان خوانده و مورد نقد قرار گرفت.
گزارش از اولین نشست ادبی عصر شعر و ترانه مردادماه 94 گزارش از اولین نشست ادبی عصر شعر و ترانه مردادماه 94

 

+ اجرای نیما کامکار و گروه "میدان آزادی"

در ابتدای جلسه« عبدالجبار کاکایی » ضمن اشاره به برگزاری نودوچهارمین جلسه ی این نشست؛ از « مهدی فرجی » به منظور فراخواندن یکی از متقاضیان برای خواندن شعر درخواست کرد بدین ترتیب«امیر علی سلیمانی» غزل مثنوی عاشقانه ای را قرائت کرد پس ازبه اتمام رسیدن این شعر،کاکایی  سوالی  بااین مضمون که «با توجه به  تعریف مجزای هر کدام از  قوالب در ادبیات کلاسیک،امروزه تکلیف این قالب  نوپا چیست؟» چرا که غزل ساحت پیچیدگی است حال انکه مثنوی غالبا ساحت بیان ساده ی روایت است . در پاسخ ،فرجی با اشاره به مقبولیت امروزه ی این قالب بیان کرد که تلفیق خاصیت هر کدام از این قوالب با قالب دیگر بستگی به توانایی خالق این دست از آثار دارد. به عنوان مثال غلبه در این شعر باتغزل است  چرا که از همان ابتدا موسیقی ساخته شده(شبگیر و شباویز و شب افروز چه مویی) موسیقی تغزل است وشاعر _خود آگاه یا ناخودآگاه_به غزل نزدیک شده حتی وزن این شعر(مفعلول مفاعیل مفاعیل فعولن یا مستفعل مستفعل مستفعل مستف) در خدمت این امر قرار گرفته البته باید این نکته را متذکر شد که گویی در هنگام خوانش ،خالق اثر سوار بر موسیقی شعر شد چرا که پس از اندک زمانی سرعت قرائت بالا گرفت نکته ی دیگر نیز گرفتن چند کارکرد که ازیک واژه در کل کار است که می بینیم بعضی از این کارکردها گویی ربطی به کلیت این اثر ندارد مثل کارکرد گرفتن از واژه ی« تار» که به نظر می رسد بعضی کارکرد ها ارتباطی با هم ندارند.

« معصمومه قریشی » نیز توسط « نیلوفر لاری پور » به قرائت ترانه فراخوانده شد درادامه لاری پور گفت اشاره به ایرادهای وزنی نقد یک اثر محسوب نمی شود و در درجه ی اول شعر بودن یک اثر باید ثابت شود تا یک اثر نقد شود چرا که رعایت حداقل ها لازمه ی شعر نامیدن یک متن است باید بگویم برایم جالب بود که این ترانه از زبان یک مرد گفته شده حال آنکه خالق این اثر زن است. پیشنهاد دیگر ،برای اینکه به تناسب  واژگان توجه زیادی داشته باشید و در تصویر سازیها ،تصویرهای تازه و بدیع خلق کنید به مطالعه ی آثار کلاسیک بپردازید.

« محمد قیصری » شعری نیمایی قرائت کرد؛ « لیلا کردبچه » علت انتخاب این اثر را مهجور ماندن شعر نیمایی در عین تقلیدی بودن اکثر نیمایی های امروز بیان کرد او با اشاره ی موردی به برخی سطرها متذکر شد که بیشتر این موارد مذکور یاد آورشعری از « سهراب سپهری » است گویی « اخوان ثالث »،« سهراب سپهری »،« نیما یوشیج » و... سلطه ی سنگینی بر این قالب داشته اند به نحوی  که فرار  از این تقلید کار شگرفی به نظر می نماید.

کاکایی افزود جایگاهی که اکنون در آن به سر می برید گذرگاه خوبی است اما گویی علت از رونق افتادن این قالب، نگاه نیما به شکل بوده تا فرم تازه و گرچه در ادمه  شاعرانی چون «قیصر امین پور» و «محمدرضا عبدالملکیان» اثرهای موفق این دستی داشتند اما این شکست کلی وزن عروضی اتفاقی را به وجود آورد که  ماحصل آن به وجود آمدن ابزارهای آزادی بیشتر بود در حقیقت گویی مصداق «چونکه صد آمد نود هم پیش ما است» گردید.

« مهتاب فدایی » شعری کلاسیک با محتوای عاشقانه خواند «مهدی فرجی» در این خصوص گفت: باید به بسامد تصویرهای انتزاعی یا محسوس با توجه به ظرفیت متن توجه شود درحقیقت استفاده از تصویرهای انتزاعی و محسوس باید مشروط برظرفیت حاکم بر متن باشد نکته ای دیگر استفاده از اوزان عروضی مناسب است زیرا بعضی اوزان دوری به نوعی ملال انگیزی مخاطب را به همراه می آورد که پیشنهاد من برای فرار از این موضوع،استفاده از قافیه ی درونی در اوزان مذکور است.

« زینب مولایی » نیز ترانه ای عاشقانه را قرائت نمود که مجدادا لاری پورضمن ابراز تاسف به ایرادهای وزنی و قافیه ای و همچنین ضعف های معنایی موجود درمتن و به کار بردن تصاویر تکراری  ، لازم دید که شخص مورد نظر را به مطالعه ی بیشتر دعوت نماید.

پس از قرائت چند شعر که مورد نقد قرار نگرفتند، « عماد اسدی » شعر سیپدی را خواند که « کرد بچه » در خصوص  شعر او گفت: پیشنهاد می کنم از جملات تکراری  با مضمون «این اتفاق افتاد  که شعرم سپید گردید» پرهیز شود چرا که شاید برای خالق اثر جذابیت داشته باشد اما با تکرار این مضامین شاهد  کم رنگ شدن جذابیت این دست از تصاویر هستیم . دیگر آنکه به چینش کلمات توجه زیادی  شود به عنوان مثال وقتی در سطری از چشم سخن به میان می رود استفاده از کلمه ی «سپید» بار معنایی مثبتی ندارد.

بعد از اینکه قصیده ای در استقبال قصیده ی رودکی با مطلع «مرا بسود و فرو ریخت هرچه دندان بود نبود دندان بل لا چراغ تابان بود» توسط «نادره بدیعی»خوانده شد ؛« امیر حسین کاکایی » به معرفی « جرج مایکل » و اثر معروف او « کرلس » و اشاره به موضوع بی کلام بودن این موسیقی در ابتدای امر،ترجمه ی این آهنگ را به شکل ویدئویی همراه با موسیقی به نمایش گذاشت.

آخرین شعر مربوط می شد به « فرشاد شهری » شعری که به اعتقاد «کرد بچه»شروعی خوبی داشت اما گویی ادامه ی کار با  ابتدای کار هم خوانی نداشت  همچنین بعضی واژه ها بدون کارکرد گرفتن و حتی بدون هماهنگی با منطق موجود در متن صادر شده بودند که به اثر ضربه زده بودند.

در پایان جلسه ،پس از اجرای زنده ی نیما کامکار، گروه « میدان آزادی » به اجرای زنده ی موسیقی پرداختند.

 

منبع : ریتم نو

نویسنده : فرزین پاک طینت

 

در ادامه میتوانید عکسهای ” امین رجبی ” رو ببینید
تقویم هنری ادامه