امیر اشکان غلامی، که به استفاده از اشعار جدی در موسیقیاش معروف است و از تصاوير سورئال در معرفي فضاي قطعه بهره میگیرد، در انتخاب اعضای ارکسترش هم سختگیر بوده است و این را میتوان از اسامی نوازندگان گروهش متوجه شد.
این خواننده و آهنگساز قرار است 22 تیرماه سال جاری طی یک سانس در سالن اصلی برج آزادی روی صحنه برود و به اجرای قطعاتی از آلبومهای پلاستیکا و مسافران مردد بپردازد.
رضا تاجبخش (پیانو، کیبورد)، کسری سبکتکین (گیتار باس)، امیر راحتی (گیتار الکتریک) میلاد مرادی (کمانچه) ،علي باغفر (درامز، سرپرست گروه) اعضای ارکستر «امیر اشکان غلامی» هستند.
در کنسرت تیرماه تنظيم قطعات متفاوت از آلبوم است
امیر اشکان غلامی در گفتگو با
ریتم نو درباره اجرای پیش رو گفت: در این کنسرت قرار است قطعاتی از دو آلبوم پلاستیکا و مسافران مردد را برای مخاطبان اجرا کنیم و در نوع ساز بندی و تنظیم قطعات تغییراتی را ایجاد کردیم و حاضران قطعات را متفاوتتر از فضای آلبوم خواهند شنید.
در آلبوم چهارم مخاطب بیشتر موسیقی جز را تجربه خواهد کرد
این خواننده درباره انتخاب نوازندگان گروه توضیح داد: رضا تاجبخش نوازنده توانمندی ست که بیشترین توان نوازندگیاش در سبک جَز است و بهشدت به این سبک اشراف دارد ، منتهي بیشتر با خوانندگانی همکاری داشته که در فضای موسیقی پاپ فعال هستند به همین خاطر معمولاً رضا (تاجبخش) را بهعنوان نوازنده پاپ میشناسند درصورتیکه ایشان یک آرتیست جز تمامعیار استو ازآنجاییکه حال و هوایی موسیقی من بهخصوص در آلبوم چهارم در همین فضاست، مخاطب بیشتر فواصل نامطبوع و موسیقی جز را تجربه خواهد کرد.
از طرفی کسری سبکتکین دیگر نوازنده گروه و علي باغفر هم در سبک جَز فعالیت دارند.
هشتادوپنج درصد بازار موسیقی ایران در تهران
وی که دلیل حضور کمرنگش در عرصه صحنه موسیقی را وجود مافیای موسیقی در تهران میداند، بیان کرد: اساساً در شهرستانها اجرای موسیقی نداریم و هشتادوپنج درصد بازار موسیقی ایران در تهران است.
در جامعه امروز مخاطب ما آگاهي ادبياتي ندارد/ هنرمند وظیفه آگاهسازی در جامعهاش را دارد
غلامی که قسمت اول این اتفاق را هم مربوط به انتخاب شعرش میداند، دراینباره گفت: شخصاً بهعنوان خوانندهای که در انتخاب شعر بسیار سختگیر است بایدبگویم بعد از انقلاب و پس از فرهاد مهراد، جزو نخستین کسانی هستم که روی ادبیات نیمایی و شعر سپید آهنگسازي كرده و خوانده ام ،من روی انتخاب شعر خيلي دقت میکنم و معتقدم اگر موسیقی با کلام است، کلام در محوریت قرار دارد و باید بعد از کلام به موسیقی پرداخته شود.
وقتی انتخاب شما شعري درشت است پس باید موسیقیتان هم طوری باشد که بتواندحق مطلب را ادا کند درصورتیکه آهنگسازی بر روی ترانه (با گفتن ترانه نمیخواهمسطح آن را پایین بیاورم) روانتر از آهنگسازی بر روی شعر سپید و نیمایی است که این روزها بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد.
در جامعه امروز مخاطب ما آگاهي ادبياتي ندارد چون مطالعات ادبیاتي مردم بسیار کم است، ادبیات کلاسیک که اصلاً جایی ندارد و از شاعران معاصر چون اخوان ثالث و شاملو نیز فقط اسمشان را شنیدهاند، به همین خاطر مخاطب بنده کمتر است درصورتیکه خوانندگانی که هرروزه کنسرت برگزار میکنند از ترانههای معمولی در کارهایشان بهره میگیرند و آنقدر سطح ترانهها پايين است که انگار دو نفر در تاکسی باهم صحبت میکنند! درصورتیکه رسالت هنر این نیست و هنرمند وظيفه آگاهسازی در جامعهاش را دارد.
اگر کاری کنم که صرفاً موردعلاقه مردم باشد که هنر نیست!
این خواننده و آهنگساز صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: به یاد دارم دوستی تعریف میکرد؛ "چوپانی در کوههای کردستان مشغول خواندن غزلي از مولانا بود و زمانی که از او درباره شاعر میپرسند اظهار بیاطلاعی میکند و در جواب چگونگی یادگیری این غزل میگوید؛ از آواز شجریان! " این همان رسالتی است که یک هنرمند بهدرستی انجامش میدهد و باعث آگاهی در جامعه میشود.
اگر کاری کنم که صرفاً موردعلاقه مردم باشد که هنر نیست! و فقط کسب و راهاندازی بازاری برای سودآوری است. چون کاری را انجام میدهم که آنها دوست دارند و فقط کنسرتهایم پر میشود و آلبومهايم به فروش میرسد. درصورتیکهبنده تحقیقاً در جهت عکس این مسیر بازاری حرکت میکنم چراکه معتقدم این مسیر درست نیست.
با توزیع کالای فرهنگی در فروشگاه عرضه مواد غذایی مشکلدارم
وی بخش عظیمی از این امر را هم مربوط به پخش مویرگی آثار فرهنگی هنری میداند و معتقد است: چند سالی است ناشران این اتفاق را باب کردهانددرصورتیکه کالای فرهنگی نباید در سوپرمارکتها و فروشگاههای عرضه مواد غذایی توزیع شود. چراکه مخاطب را تنبل بار میآورد یعنی زمانی که مخاطب برای خرید روزانهاش به سوپرمارکت میرود، یک فیلم و یک آلبوم موسیقی را خریداری میکند بدون اینکه از محتویات آن مطلع شود. به جد با توزیع کالای فرهنگی در فروشگاه عرضه مواد غذایی مشکلدارم.
قاب یک سی دی بیانگر محتویات آن است زمانی که یک مقوا را تا میکنند و سی دی را از بالا به داخل آن میاندازند مشخص است محتویات آن چیست! البته این را هم بگویم خوانندگان خوبی چون کاوه یغمایی نیز مجبورا این کار را انجام دادهاند و آثارشان بهصورت مویرگی روانه بازار شده است.
صداوسیما هم از ما حمایت نمیکند
غلامی افزود: به نظرم شرایط فعلی موسیقی بیش از هر هنر دیگری دستخوشتغییرات شده و این بیانصافی در حق هنرمندانی است که فعالیت جدی دارند، اميدوارم ديگر هنرمندان نيز آثارشان را بهصورت قاب شیشهای يا ديجي پك به انتشار برسانند تا وارد سوپرمارکتها نشود و در فروشگاههای فرهنگی هنری و شهر کتابها عرضه شود.
به همین دلایل است که تهیهکنندهای به سراغ من نمیآید و کنسرت برگزار نمیکنم. از طرفی دوست دارم ارکستر و سالن خوبی را داشته باشم و البته صدا و سيما در اين مهم بي تقصير نيست !
فرض بفرمایید آقای مدیری در برنامه دورهمی باز همان خوانندههایی را دعوت میکند که مردم دوست دارند حتی به خودشان زحمت نمیدهند بگوید این برنامه سبب شود تا مردم کمی موسیقی بهتری گوش دهند چون مردم با شنیدن موسیقی بهتر قطعاً اشعار بهتری به گوششان خواهد خورد.
من از زندگیام برای موسیقی میزنم
این خواننده ادامه داد: تمام این مسائل دستبهدست هم میدهد تا من هرچند سالیکبار بتوانم کنسرتی با هزینه شخصی برگزار کنم و برگزاری کنسرت و تولید آلبوم با هزینه شخصی اصولاً یک دلخوشی است. اما میبینید خوانندهای که یکپنجمبنده هم توانایی در موسیقی ندارد اکنون از طریق موسیقی کسب درآمد میکند. مگر غیرازاین است که تمام دلخوشی یک هنرمند به دیده شدن و نوازش مخاطب است؟!وقتی این نوازش از سمت مخاطب قطع میشود، من چقدر توان دارم که از زندگیامبرای فرهنگسازی مملکتم بزنم؟
من از زندگیام برای موسیقی میزنم اما خواننده معروفی که صدایش را در همهجامیشنوید و پخش مویرگی انجام میدهد تمام هزینه آلبومش نهایتاً ده میلیون و تنها ساز آکوستیک کارهایش گیتار است و مابقی سازها را با کیبورد رکورد میکند درصورتیکه بنده تمام سازها را بهصورت لایو ضبط و از کیبورد فقط در نقش خودش بهعنوان پد استفاده میکنم. بهطور مثال هزینه تولید آلبوم «مسافران مردد» بین پنجاه تا شصت میلیون بود و در بهترین شرایط ظرف دو سال چهار میلیون برگشت.
احساس نارضایتی از پخش دو آلبوم «پلاستیکا» و «مسافران مردد»
وی درباره مسیر در پیش روی خود گفت: مسیری است که نوک قله را حداقل برای خودم خیلی دور میبینم اما تصمیم خودم را گرفتهام و گلایهای هم ندارم چون جو کنونی جامعه تقصیر مخاطب نیست بلکه ناشر غیرحرفهای مقصر است که به کالای هنری همچون كالاي تجاري نگاه میکند ، ناشر برای اثری که من تولید کردهام دلش نمیسوزد چون هزینه تولید و انتشار آلبوم را شخصاًعهدهدار هستم و ناشر فقط لوگویش را روی کار بنده میچسباند و درنهایت پخش را بهدرستی انجام نمیدهد.
آلبوم «پلاستیکا» را موسسه «آوای باربد» از بهترین ناشران کشور با پخش ضعیف ارائه کرد و آلبوم «مسافران مردد» توسط موسسه «نو خسروانی باربد» بسیار ضعیفتر پخش شد و هر بار که با این دوستان تماس میگیرم که در برخی شهر کتابها این آثار موجود نیست، با جواب همیشگیشان مواجه میشوم که باید شهر کتابها با ما تماس بگیرند و وقتی به شهر کتابها میگوییم برعکس این صحبت را عنوان میکنند. درصورتیکه میبینید آلبوم فلان خواننده که طرفدار هم دارد در همهجا هست. پس این مسئله فقط به هنرمند مربوط نیست بلکه ناشران پشت این جریان هستند.
وبسایتهایی ازجمله بیپ تونز قابلمقایسه با iTunes نیست/ نقشهایبرای فروش بیشتر ندارم
غلامی همچنین در مورد برنامهاش برای انتشار آلبوم چهارم توضیح داد: متأسفانهنکتهای که در جامعه ما و اکثر جوامع رخداده و خیلی پررنگ شده، پخش موسیقی بهصورت مجازی است و وبسایت iTunes مطرحترین آنهاست و در ایران نیز وبسایتهایی ازجمله بیپ تونز وجود دارد که قابلمقایسه با iTunes نیست چراکه در آنجا موسیقی باکیفیت Audio ارائه میشود اما در وبسایتهای اینجا باکیفیتMp3 موسیقی را دانلود میکنیم. درواقع تفاوت بسیار زیادیست یعنی زمانی که مخاطب موسیقی من را دانلود میکند، بخش اعظمی از موسیقی فول آکوستیک بنده در کیفیت Mp3 نابودشده و بسیاری از صداها براثر تبدیل بهدرستی شنیده نمیشود.
شخصاً فقط میتوانم فکری برای طراحی زیباتر ، موسيقي مدرن تر و ادبيات حرفه اي تر در آلبوم هاي آتي داشته باشم ، اما در بخشی که مربوط به موسیقی نیست و پولی که برنمیگردد، بنده هیچ دخل و تصرفی ندارم چون یک نفر هستم و توانی ندارم. در مقابل من شاید در همین شهر تهران حداقل ده میلیون مخاطبی است که آن جنس موسیقی را دوست دارد، نمیگویم که موسیقی من موردپسندش نیست بلکه به این جنس موسیقی پرداخته نمیشود و فقط به بهبودی شرایط امیدوارم وگرنه نقشهای برای فروش بیشتر ندارم.
تمام اتفاقات در موسیقی را ادبیات رقم میزند
این خواننده در پایان درباره آلبوم خود بیان کرد: نکته دیگری که در آن با خوانندگان اتفاقنظر ندارم تعریف سبک برای یک خواننده است چراکه خواننده حرفهای باید آنقدر گستره صوتیاش فراوان باشد که بتواند در سبکهای گوناگون اجرا کند.خواندن برای من طوری ست که شعر فضای کار را ايجاد مي كند که قطعه در چه سبک و سیاقی اجرا شود بهطور مثال قطعه «تصویر» با شعری از «هوشنگ ابتهاج» در آلبوم «مسافران مردد» من را به آن حال و هوا برد و حتی نمیدانم سبککار چیست! و برخی دوستان معتقدند فضای کار كلاسيك و برخی دیگر میگویند موسیقی سافت راکاست. درواقع تمام اتفاقات در موسیقی را ادبیات رقم میزند. درکل معتقدم خواننده صاحب سبک و بینالمللی در یک سبک محدود نیست.
در آلبوم چهارم بیشتر به سمت فضای جز حرکت کردهام تا سبک سافت راک که در دو آلبوم آخر شاهدش بودیم.اشعار از رضا عابدین زاده، محمد سعید شاد، گارسیا لورکا، سعدی و ... است درواقع به سمت همان فضاهای ادبیاتی آلبوم «مسافران مردد» رفتم.