+ صحبت هایی از اولین اجرا تا روزهای پایانی با
مرتضی پاشایی
+ این
آلبوم واقعا عشق دارد
+مرتضی دوست داشت باشم
نه ماهی می شود که از فوت پاشایی می گذرد و در این مدت هیچ کدام از رسانه ها حتی در همان روزهای اول فوت پاشایی به سراغ «
حامد طاهری » کسی که از روزهای اول اجرا با او بود، نرفتند.
در آستانهی انتشار آخرین آلبوم «
مرتضی پاشایی » به سراغ حامد طاهری رفتیم و با وی از روزهای اول آشنایی با مرتضی تا خاطرات و روزهای پایانی دیدار صحبت کردیم.
از شروع همکاریتان با مرتضی بگویید.
اواخر سال نود که من رهبری ارکستر «
علی عبدالمالکی » را برعهده داشتم، یکی از دوستانم با من تمس گرفت و عنوان کرد ؛ شخصی برای اجرای ارگانی در شهر خارک احتیاج به گروهی دارد.
حقیقتا تا آن زمان نامی از مرتضی نشنیده بودم که با شنیدن کارهای معروف وی به آنها علاقه مند شدم و هنگام نوشتن باکس قطعه «
تو راست میگی » اشک از چشمانم سرازیر شد.
آن زمان گروهی با پنج نوازنده تشکیل شد که مرحوم «
میلاد فاضلی » نیز در آن گروه حضور داشت. ما به جزیره خارک رفتیم و توقع تعداد کمی از مردم و یک اجرای معمولی را داشتیم اما شاید باورتان نشود نزدیک به 2500 تا 3000 نفر آمده بودند تا مرتضی را ببینند که تمام کارها را نیز همخوانی میکردند.
در بازگشت از این اجرا، «
مهدی کرد » طی تماسی ابراز داشت که از کار من خوشش آمده و تمایل به ادامه همکاری دارد و با حضور مرتضی در کنسرت « علی عبدالمالکی » وی نسبت به کار ما مطمئن تر شد.
مخاطبان تهران و شهرستان پرشور بودند؟
بله؛ خیلی خوب بود و همان هیجان در کنسرتهای تهران هم دیده میشد.
شما از اولین اجرا با مرتضی بودید دلیل جدایتان از گروه ایشان چه بود؟
تقریبا تا آخرین اجراها با مرتضی همکاری میکردم اما « مهدی کرد » طی تماسی از شروع فعالیت های « مهدی احمدوند » سخن گفت و اینکه باید به کارهای احمدوند نیز رسیدگی شود. کرد از من خواست با نظر مرتضی سیستمی را ایجاد کنیم که به سمت احمدوند بروم . نهایتا با درجریان قرار دادن مرتضی و موافقت وی این کار انجام شد. درواقع آنقدر که کارها را نواخته بودیم دیگر اعضای ارکستر کارها را حفظ بودند که با توافق مرتضی از گروه جدا و رهبری ارکستر « مهدی احمدوند » را عهده دار شدم.
با مرتضی اختلاف داشتید؟
اصلا؛ من با مرتضی ارتباط خیلی خوبی داشتیم و هیچگونه اختلافی وجود نداشت.
روزهای آخر بستری ایشان در بیمارستان به عیادت ایشان میرفتید؟
بل؛ حقیقتا در مرحله دوم درمانش مرتضی سه هفته بیمارستان بود که من دو هفته کنار وی بودم.
بحثی به میان آمد که هنرمندانی فقط به صرف گرفتن عکس های سلفی به بیمارستان رفتند.
پس اجازه دهید این موضوع را کامل توضیح دهم. (با خنده)
دو هفته اول و به صورت کامل از ظهر که بیدار می شد تا حدود ده شب با مرتضی بودم و برای پرتو وی را همراهی میکردم، اگر چیزی هم لازم داشت برای وی میگرفتم. آخر شبها پشت مرتضی را ماساژ میدادم تا بخوابد. به یاد دارم یک هفته مانده به فوت وی زمانیکه خوابید، با اشک درب اتاقاش را بستم و بیرون آمدم.
هفته آخر برای این به بیمارستان نرفتم چون مطلع بودم با برگشتن خانواده وی جو عوض میشود و به نوعی همه چیز تبدیل به مسابقه می شود که من بیشتر بودم و یا نه من بیشتر بودم. من در آن دوهفته با مرتضی زندگی کردم و میدانستم هفته پایانی یکی میگوید مادرش هستم، یکی دیگر پدر و یکی رفیق صمیمیاش و...
اینکه میگویند بعضیها برای سلفی آمدند، بله اینگونه بود. بسیاری به لطف این داستان بالا آمدند و به یاد دارم این افراد از رقبای مرتضی بودند و در جمع خودمان این دوستان حضور نداشتند. این ها رقبایی بودند که برای ماهی گیری آمدند.
چرا در زمان فوت مرتضی و حتی اکنون هیچ رسانهای به سمت شما که بیشترین اجرا را با وی داشتید نیامد؟
شخصا از این داستان دوری میکردم چراکه این موضوع با پیگیری طرف مقابل باید ایجاد شود. البته بعضی دوستان بودند که با کارهایی که انجام میدادند رسانهها را به سمت خودشان جلب میکردند. دوست نداشتم این اتفاق برای من بیافتد.
دلیل اصلی این موضوع چه بود؟
نمیخواستم خود نمایی کنم چرا که کار من و خدمتی که به اسم مرتضی پاشایی کردم مشخص است. شخصا رسالتم و کارهایی که باید را برای مرتضی انجام دادم.
در این مدت با خانواده مرتضی در ارتباط بوده اید؟
هرگز.
چرا؟
اگر اجازه میدهید در اینباره صحبتی نکنیم.
فکر کنم در مستندی که خانواده ایشان ساخته اند، شما حضور ندارید؟
خیر؛ به دلیل چند دستگی که ایجاد شد تصمیم گرفتم که صحبتی نکنم.
آلبوم جدید مرتضی واقعا اسمش عشق است؟
بله، این آلبوم واقعا عشق دارد چراکه مرتضی کارهای این آلبوم را با عشق جمع آوری کرد.
در مراحل تولید این آلبوم بودید؟
خیر؛ در صورتی که خود مرتضی دوست داشت باشم.
واژه اسطوره برای مرتضی درست بود؟
بله؛ وقتی که مرتضی مریض شد دو انتخاب داشت آغاز درمان برای خوب شدن یا ادامه کار با عشق به موسیقی و مخاطبانش، که وی راه دوم را انتخاب کرد با اینکه میدانست با این کار یازده ماه بیشتر زنده نخواهد بود. اما با این وجود ماند و برای مخاطبان خود خواند و همین امر از مرتضی را اسطوره ساخت.
بیماری مرتضی به معروف شدن وی کمک کرد؟
مرتضی معروفیتش را پیش از بیماری داشت اما بیماری باعث محبوبتر شدن وی شد.
یک خاطره؟
مرتضی علاقه بسیار زیادی به املت با قارچ ترمینال چهار داشت که ما قبل از هر سفر آنجا میرفتیم. مرتضی دو سه صبح اس ام اس میداد که بریم املت با قارچ؟ و من هم میگفتم عشقه، او هم در جواب میگفت به به ، که تیکه کلام اش هم بود.
از همکاری با احمدوند بگویید:
برنامه های خیلی زیادی برای مهدی داریم که پشت این داستان « مهدی کرد » و تجربه همکاری با مرتضی است. امید به خدا قبل از تهران در دو یا سه شهر مختلف برنامه خواهیم داشت و بیست و شش مرداد هم یک اجرای خیلی خوب به همراه یک سورپرایز خواهیم داشت که مربوط به مرتضی پاشایی میشود.
به جز مهدی احمدوند با خواننده دیگری همکاری خواهید داشت؟
پیشنهادهای زیادی داشتم اما تصمیم گرفتم که تمام زمانم را با مهدی احمدوند کار کنم و زمان مرتضی هم همینگونه بود چرا که تیم وقتی شروع به همکرای میکنند به نتیجه خوبی میرسند.
صحبت پایانی؟
یکدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم چرا که زندگی زود از دست میرود و ما به چشم دیدهایم.
منبع :
ریتم نو
نویسنده :
شایان رسول زاده