همان سازهایی که او را ترغیب کرده تا به سمت موسیقی برود و صداها و آواهای درونیاش را با آن بنوازد. این علاقه در دوران دبیرستان شکل جدی به خود میگیرد و با حضور در گروههای مدرسهای ادامه پیدا میکند تا اینکه وی بهصورت تکخوان بر روی سن مدرسه ظاهر میشود و اولین حضورش در مقام خوانندگی رقم میخورد.
شهسوار زاده که دیگر موسیقی برایش مهمترین مسئله شده بود، از سال 73 همزمان با ورود به دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد بهصورت جدی در رادیو و تلویزیون حاضر میشود و درست درزمانی که تیتراژ خوانی مرسوم نبود، وی تیتراژ سریال «زنان معاصر ما» را میخواند و همین امر موجب توقیف پخش تیتراژ بعد از سه، چهار قسمت روی آنتن میشود.
اما حضور جدیتر وی از زمان آشنایی با بابک بیات در سال 1375 رقم میخورد و به قول خودش ده سال پایانی عمر زندهیاد بیات، بهترین دوران زندگیاش و شکلگیری دوستی بین او و ناصر عبداللهی میشود.
بابک بیات در همان رفتوآمدهای ابتدایی به شهسوار زاده پیشنهاد تولید یک آلبوم موسیقی را میدهد و به همین خاطر داریوش تقی پور (آهنگساز) که هم سن و سال خود شهسوار زاده بود را معرفی میکند تا نخستین آلبوم وی شکل بگیرد.
همکاری شهسوار زاده با داریوش تقی پور شروع تولید آلبوم «شوکا» بود همان آلبومی که درزمان انتشار حاشیههای زیادی را به همراه داشت.
این آلبوم خردادماه سال 77 در روز تولد شهسوار زاده منتشر و همین امر بهانهای شد تا در آستانه بیستسالگی فعالیت شهسوار زاده با او از شوکا تا تلنگر گفتگو و روند فعالیت حرفهای این خواننده را بررسی کنیم. چراکه این خواننده فرازوفرودهای زیادی را در این سالها داشته است و بااینحال، مثل همنسلهایش از موسیقی کنار نکشیده و باتجربه فضاهای متفاوت حضور مداومش در عرصه موسیقی را تثبیت کرده است.
شهسوار زاده که از همان آلبوم اول رنگ و بوی موسیقی تلفیقی را در کارهایش داشته است و در تمامی این سالها رد این سبک را میتوان در کارهایش دید، در روزهای گذشته تک آهنگی را در حال و هوای موسیقی تلفیقی منتشر کرد تا ازاینپس حضور پررنگ وی در این عرصه را شاهد باشیم.
ضبط آلبوم «شوکا» درحالیکه مجوزی نداشتیم، کلید خورد!
مهرداد شهسوار زاده در گفتگو با
ریتم نو درباره تولید آلبوم نخست خود گفت: در آن دوران ارتباط زیادی با اهالی هنر نداشتم اما به خواست خدا حرکت روبه جلویی صورت گرفت و آدمها کنارم قرار گرفتند و به دلیل تعامل خوبی که با برنامههای رادیویی داشتم، یدالله گودرزی و آفاق شوهانی بهعنوان ترانهسرا به بنده معرفی شدند و شخصاً طرح و ایده فضای دکلمه و موسیقی را با «داریوش تقی پور» مطرح کردم و ضبط آلبوم «شوکا» درحالیکه مجوزی نداشتیم، کلید خورد! و باانرژی عجیبوغریبی به سراغ تولید کار رفتیم.
این کار را با مشورت داریوش تقی پور که تحصیلکرده موسیقی کلاسیک بود، انجام دادم چراکه معتقد بود فضا اجازه تولید کاری منحصربهفرد و ساختارشکن را میدهد. چون پیش از آن، فقط موسیقی سنتی صرف داشتیم و سرودهایی که به اسم موسیقی پاپ پخش میشد (شخصاً این موسیقیها را پاپ نمیدانستم چون پیش از انقلاب ما موسیقی پاپ داشتیم.)
به پیشنهاد تقی پور برای ضبط کارها به استودیو پاپ رفتیم و با زندهیاد کلهر و استاد فرهودی کار را در میان گذاشتیم و قرار شد مجوز قطعات را هم بعداً برایشان ببریم. درواقع ریسک بزرگی را انجام دادیم.
پروژه آلبوم شوکا ترکیبی از حضور 28 نوازنده و 6 کرال درجهیک و تراز اول موسیقی کشورمان بود که توسط بنده و تقی پور برای حضور دعوتشده بودند و هنگام ضبط کار، همه یکدیگر را با بهت و حیرت نگاه میکردند که مگر امکان ضبط یک ارکستر بزرگ پاپ وجود دارد؟! واقعاً چنین فضایی وجود نداشت و بعد از انقلاب خیلیها با حضورشان مجموعه شوکا را پررنگ کردند.
از طرفی ضبط سازها بهصورت آنسامبل انجام شد و زمانی که هسته اصلی شوکا شکل گرفت بسیاری از این اتفاق بازدید میکردند و شاهد ضبط کار بودند و اصلاً یکسری مشکلات از همانجا شروع شد. درواقع ما خبررسانی نکردیم اما خبر ضبط این کار توسط نوازندهها و کسانی که برای بازدید میآمدند بین اهالی موسیقی پیچید. حتی شخصی میخواست پروژه آلبوم را از من خریداری کند که با واکنش منفی بنده مواجه شد.
این آلبوم ساختار دکلماسیون داشت و با زیرساخت موسیقی همراه بود که با موسیقی به ترانه وصل میشد. همراه با فیلمنامهای واقعی به انتشار رسید که فیلمنامه زنی به نام شوکا را روایت میکرد که براثر تصادف حافظهاش را از دست میدهد و اتفاقاتی در پی آن رقم میخورد که فیلمنامه متأسفانه به فیلم تبدیل نشد.
آلبوم شوکا اتفاق عجیبوغریبی در نوع خودش بود و ایکاش بهدرستی به آن پرداخته و معرفی میشد. به لحاظ مالی و تخصص و نیروی انسانی پازلی چیده شده بود که این اتفاق مهم باید بهعنوان یک اثر غیر مکتوب در کتابخانه ملی ما ثبت شود. تا آنجایی که میتوانستم اثر جدید را بهصورت زنده اجرا میکردم اما سرعت کارها ادامه داشت و کارهای دیگری در حال تولید و انتشار بود و اصحاب موسیقی حضور فعالتر و پررنگتری داشتند. و فضای بعدازاین آلبوم کمی در روحیهام تأثیر گذاشت که از این آلبوم دور شدم البته نوستالژی این کار هیچگاه از یاد من نخواهد رفت و حتی هنوز هم پیامهایی را برای این آلبوم دارم.
آلبوم «شوکا» نخستین اثر پاپ کلاسیک بعد از انقلاب است شهسوار زاده همچنین اضافه کرد: به یاد دارم زمانی که آلبوم شوکا منتشر شد، دوستان آلبوم را به یکدیگر هدیه میدادند و برای شخص بنده بسیار خوشحالکننده و غرورآمیز بود به جرات میتوانم بگویم آلبوم «شوکا» نخستین اثر پاپ کلاسیک بعد از انقلاب با بهره گيري از ٢٨ نوازنده حرفه اي است كه با تشويق استاد بابك بيات با هزينه بالايي توليد و در ٢٥ خرداد ١٣٧٧ منتشر شد و اکثر هنرمندان موسیقی که در جریان کار بودند به این مسئله اذعان دارند.
آلبوم «شوکا» نخستین اثر پاپ کلاسیک بعد از انقلاب با بهره گيري از ٢٨ نوازنده حرفه اي است كه با تشويق استاد بابك بيات با هزينه بالايي توليد و در ٢٥ خرداد ١٣٧٧ منتشر شد و اکثر هنرمندان موسیقی که در جریان کار بودند به این مسئله اذعان دارند.
پیشازاین سرودخوانی داشتیم که بهصورت موسیقی پاپ معرفی میشد اما سرودخوانی بود. و شرکت سروش آلبومهایی را با صدای خوانندگان گوناگون بیشتر در فضای الکترونیک در یک کاست منتشر میکرد و پیش از انتشار آلبوم شوکا ، آلبوم پاپی را سراغ ندارم. آلبوم رنگارنگ هم که در همان سال منتشر شد، ساختار متفاوتی داشت.
انگ لسآنجلسی به آلبوم زدند
وی با اشاره به فضای آن دوران گفت: آلبوم شوکا علیرغم زحمات زیادی که برای تولید و اخذ مجوز کشیدیم، با بیمهریهای زیادی مواجه شد. شخصاً استرسهای زیادی برای تولید، خواندن و تسویه کار داشتم و ریسک بزرگی انجام دادم چراکه نمیدانستم کار منتشر میشود یا خیر! در آخر هم انگ لسآنجلسی به آلبوم زدند.
با تمام این استرسها نهایتاً آلبوم در روز تولدم 25 خردادماه سال 77 در یک فضایی بکر و تازه اما عجیب غریب منتشر شد چراکه مثل حالا سایتهایی برای پخش آلبوم وجود نداشت که بهسرعت کار را پخش کنند. روزنامهها هم در آن سالها کمتر به موسیقی میپرداختند و تعدادشان محدود بود. شوکا نقطه جدی فعالیتهای من در عرصه موسیقی بود و اهالی موسیقی و دوستانم در رادیو و تلویزیون خیلی استقبال کردند و باورشان نمیشد. البته خودمم میدانستم ضعفهایی دارد اما اتفاق شوکا برای من مهم بود!
توقف آلبوم شوکا ضربه بزرگی به من زد
شهسوار زاده با اشاره به نخستین برنامه تلویزیونی شهاب حسینی بهعنوان مجری گفت: در برنامه اکسیژن 15 شب با 15 کلیپ روی آنتن تلویزیون حضور داشتم که بهخودیخود اتفاق جالبی بود و تجربه نابی برای من در آن سالها رقم خورد که «کیوان کیارس» آهنگساز مجموعه قطعات بود و در کنار شهاب حسینی، محمد مهدی رسولی کارگردانی «اکسیژن» را برعهده داشت.
سال 79 جزو اولین خوانندههایی بودم که در هتل رامسر به اجرا پرداختم یعنی بهسرعت برای تشکیل و اجرای زنده آلبوم شوکا دست بکار شدم و از کسانی که اکنون برای خودشان اسمورسمی دارند، گروهی تحت عنوان شوکا تشکیل دادم که متأسفانه در خلال این قضیه اتفاق بدی برای من رخ داد. آنهم توقف نهچندان طولانی آلبوم شوکا بود که ضربه بزرگی به من زد و نتوانستم آنطور که باید نخستین اثر خودم را معرفی کنم. اما احساس میکنم این آلبوم تأثیر خودش را در آن مقطع زمانی گذاشت چون بازار خلوت و بکری بود.
درهرصورت بنده بهسادگی درباره تقدم و تاخر آلبوم شوکا نمیگذرم و نخواهم گذشت حتی در روزنامههای آن زمان بحث پیش میآمد و همیشه دفاع میکردم که این آلبوم نخستین آلبوم پاپ کلاسیک بعد از انقلاب است. همه این مسئله را میدانند اما بعضیها نمیخواهند قبول کنند!
به خاطر اینکه چنین کاری وجود نداشت و زمانی که نوازندهها را اعلام کردیم گفتند میخواهید چهکار کنید؟ ما بزرگان موسیقی را برای این مجموعه در استودیو پاپ دورهم جمع کردیم و ما همه جوان بودیم و فکر میکردند اهرمی از بالا ما را هدایت میکند درصورتیکه فقط عشق و تشویقهای استاد بابک بیات مشوق ما بود.
در شهرهایی اجرا داشتم که خوانندههای گیشه دار امروز برای اجرا به آنجا نرفتهاند
وی افزود: سال 79 اولین جشنواره مردمی و صدای تازه که فریدون خشنود در فرهنگسرای بهمن اجرا کردند، بنده بهعنوان خواننده برگزیده انتخاب شدم و ضمن تقدیر از بنده، با ارکستر یکی از کارهای استاد بیات را بهصورت زنده اجرا کردم.
سال 80 استاد مسعود رسام که در همسایگی ما بود به دلیل علاقه به کار سفر نکن از آثار بابک بیات از بنده خواست این کار را در آلبومی که در دست تهیه داشت قرار دهم بدین ترتیب حضور من با این کار در آلبوم «ستارگان عشق» با حضور هشت خواننده چون علیرضا عصار، قاسم افشار، حسین زمان و ... رقم خورد.
این کار بهصورت کاست و سی دی منتشر شد که من با قطعه «سفر نکن» معرفی شدم و همزمان فعالیتهای تلویزیونیام ادامه پیدا کرد و در شهرهایی اجرا داشتم که خوانندههای گیشه دار امروز برای اجرا به آنجا نرفتهاند.
در همان سالها کارم با برنامه رادیویی جوان آغاز شد و اجراهایی را در چند زمینه داشتم، سال 81 به پیشنهاد محمد محمدعلی، تیتراژ پایانی سریال 13 قسمتی «خاکستر و باد» را با ناصر عبداللهی بهصورت مشترک خواندم که این تیتراژ اولین و آخرین تجربه تیتراژ خوانی زندهیاد عبداللهی محسوب میشود.
اولین خوانندهای بودم که در شش نقطه تهران بیلبورد زدم این خواننده درباره تولید آلبوم دریا با حضور زندهیاد بابک بیات توضیح داد: پروسه تولید این آلبوم از سال 80 شروع شد و به دلیل وسواس استاد بیات در کارها، این پروژه حدود 4 سال طول کشید و در واقع باید بگویم با کارها زندگی کردم.
به یاد دارم استاد بیات قطعه بیکلام کار دریا را ضبط کرد و گفت؛ "برو شمال یا جنوب کنار دریا و این کار را گوش کن و روی آن بخوان!" بهنوعی این کار در مغز استخوانم رفته بود و شاید یکی از دلایلی که این کار پس از 14،15 سال هنوز پخش میشود همین اتفاق باشد. کاری شد که من میزان به میزان آن را حفظ بودم و نحوهی استادانه گرفتن صدا توسط استاد بیات که نظیر نداشت.
دریا سال 84 منتشر شد و بازهم تبلیغ عجیبوغریبی نکردم اما طرح روی جلد که بهنوعی طرح خودم بود بازهم برای توضیح من را به ارشاد کشاند. اولین خوانندهای بودم که در شش نقطه تهران بیلبورد زدم و پیش از من کسی این کار را نکرده بود یا حداقل من ندیده بودم! که همین موضوع هم دردسرهایی را برای من به همراه داشت و مسائلی که دوست نداشتم و تلفنهایی به من میشد که هیچ نشانی از دلگرمی نداشت. و این آلبوم جزو آلبومهای برتر محسوب میشد و در ایران و خارج از کشور این آن را روی صحنه بردم. همیشه تهیهکنندهها میگفتند اول کار دریا را بخوانید احساس کردم تأثیر خودش را گذاشت و این آلبوم جزو آلبومهای اخری بود که به شکل کاست منتشر شد و بعدازآن دیگر آلبومها در بهصورت سی دی به انتشار رسید.
«دریا» درجاهایی که دلم نمیخواست پخش شد شهسوار زاده درباره حاشیههای این کار گفت: بههرحال این کار در زمان انتشار دریکی از شبکههای ماهوارهای بدون اطلاع و تصویر من پخش شد و در اوج فعالیتهای حرفهایم نتوانستم کاری انجام دهم و ممنوعالکار شدم. و خیلی متأسفم برای چنین اتفاقی که در اوج تمرکز فعالیتهای حرفهای من اتفاق افتاد بهنوعی ناراحتی برایم ایجاد کرد چون بازتاب خوبی داشت و درجاهایی که دلم نمیخواست پخش شد. هیچ زمانی تا همین لحظه با چنین شبکههایی همکاری نداشتم چون کار را برای هموطنانم منتشر کرده بودم و تا اواخر سال 86 که میتوانست اتفاقهای خوبی رخ دهد، ضربه بزرگی به من زد و دوست ندارم خیلی به آن فکر کنم چون اتفاقی ست که گذشته و کاری نمیتوان کرد. دریا تا حدودی استرسهای من را کم کرد چون با استقبال خوبی مواجه و جزو آلبومهای پرفروش سال 84 شد طوری که مدام از رادیو و تلویزیون پخشش میکردند و حضور پررنگی داشتم.
از «فال» گذشتم
وی درباره همکاری با رادیو و تلویزیون توضیح داد: سال 85 به پیشنهاد بهرام دهقانیار، تیتراژ سریال کتابفروشی هدهد به کارگردانی «مرضیه برومند» را با شعری از حضرت حافظ خواندم و سپس سریال تیتراژ ابتدایی سریال «گل بارون زده» با صدای من پخش شد.
اواخر سال 86 اتفاقاتی باعث آزردگی خاطرم شد و تصمیم داشتم کار موسیقی را کنار بگذارم اما آشنایی با شهاب اکبری و صحبتهایش باعث شد که از تصمیمم صرفنظر کنم. شهاب(اکبری) پیشنهاد داد کارهایی را در سبک روز بخوانم و در جریانات سال 88 منتخبی از کارهای من تحت عنوان «فال» منتشر شد و چون تمرکز روی آلبوم نداشتم خیلی موردتوجه قرار نگرفت و از طرفی در زمان شلوغیهای آن زمان وارد بازار شد و اصلاً شنیده نشد و ازآنجاییکه جزو آلبومهای مطلوب من نبود از آن گذشتم.
همکاری با شهاب ادامه داشت تا اینکه به سراغ رادیو رفتم و دوستی بین من با مهران دوستی شکل گرفت و تیتراژ برنامه کافه رادیو، نشانی، هزار پنجره را برای رادیو جوان خواندم که هرکدام یک سال و نیم، دو سال از این شبکه رادیویی پخش شد.
بیش از 25 کار تولیدی برای شبکه رادیویی جوان و ایران انجام دادم و این همکاری تا سال 92 ادامه داشت و بهنوعی در رادیو حضور پررنگ داشتم و از لحاظ اجرای صحنهای بیشتر در شهرستانها روی صحنه میرفتم اما اجراهای موسیقی کمتر شده بود و دلش را نداشتم که شهاب گفت «فال» را فراموش کن و با کمک هم کار را ادامه میدهیم. حتی آن زمان برای تحصیلاتم از ایران خارج شدم و نتوانستم ارتباط برقرار کنم و برگشتم و بهنوعی حرفهای شهاب اکبری در من اثر کرد و در سال 93 «تلنگر» کلید خورد و ساخت کارها شروع شد.
«تلنگر» پس از فرازوفرودهای زیاد منتشر شد شهسوار زاده گفت: فرازوفرودهای زیادی داشتم که خیلی دست من نبود و باعث میشد عقبگردهایی داشته باشم و نتوانم فاصله را جبران کنم. درهرصورت تلنگر بهعنوان جدیدترین اثر من کلید خورد و در مقام آهنگساز، خواننده و تهیه کننده وارد شدم و قسمت شد در این آلبوم ملودیهایم را به شکل نت ارائه کنم و سه تا از آهنگهای من توسط شهاب در آلبوم تنظیم شود.
در آلبوم تلنگر وسواس زیادی داشتم چون نمیخواستم شبیه کارهای دیگرم شود از طرفی هم خیلی سخت بود و باید سلیقه مخاطب امروز را نیز حفظ میکردیم اما باوجود اشباع بودن بازار که خودتان در جریان هستید، آلبوم تلنگر 7 اسفند سال گذشته بعد از مراسم رونمایی منتشر شد که خیلی برای آن زحمت کشیدم چون همیشه مستقل کارکردم و در مقام خواننده و تهیهکننده آثارم بودم.
تلنگر تا حدودی من را اقناع کرد چون دوست داشتم فضای جدیدی را تجربه کنم. دوست داشتم مخاطبانم بدانند میتوانم کار لاتین، عاشقانه امروزی و حتی تلفیقی را هم بخوانم. که البته این نکته را اضافه کنم از آلبوم شوکا خوانش و موسیقی تلفیقی با من همراه بوده است و دو قطعه از آلبوم بهعنوان فراق و قبلهگاه از اشعار حضرت حافظ در فضای موسیقی پاپ ایرانی منتشر شد که از سازهای ایرانی در ضبط آن استفادهشده بود و موضعگیریهایی نیز از سمت اهالی موسیقی سنتی داشتم که میگفتند نباید در موسیقی پاپ از ساز سنتی استفاده شود که جوابیههایی را آن زمان دادیم که در این مجال صحبت آن نیست.
تلنگر فصل جدیدی در کارهای هنری من است
وی افزود: من سبک تلفیقی را ادامه دادم و حتی در آلبوم تلنگر که خیلی فضای پاپ امروزی و جَز داشت نیز کاری را بنام «حال عجیب» خواندم که از دو ساز قانون و زهی ایرانی استفاده و کار لاتین با موضوع صلح را در سبک پاپ – جز اجرا و احساس کردم تلنگر فصل جدیدی در کارهای هنری من است چون فضای متفاوتی شده مثل همه جای دنیا که موسیقی شرقی را با موسیقی خودشان تلفیق و ارائه میکنند.
درمجموع میخواهم بگویم خیلی به موسیقی تلفیقی تعصبدارم و دوست دارم دنبال کنم و چند کار جدید دارم که فضای کار تلفیقی را خیلی بهتر معرفی کرده است. و از طریق موسیقی به دغدغههای ذهنیام عینیت میدهم که انشاله بتوانم بیشتر این فضا را تجربه کنم و احساس میکنم روح من را آرامش میدهد و اصلاً هویت موسیقی ملی ماست و متأسفانه اکثر کارهایی که امروزه شنیده میشود هویت ندارد و انگار ملودی فقط باید خوانده و بعد از مدت کوتاهی فراموش شود.
هدفم این است که موافق جریان باشم
شهسوار زاده درباره انتقاد به تجربه سبکهای متفاوت گفت: موسیقی مرز ندارد نمیتوان موزیسین را برای تجربه سبکهای گوناگون محکوم کرد چون توجیه خودش را دارد و قطعاً آلبوم بعدی من به فضای تلفیقی نزدیک و ممکن است از آثار شاعران کلاسیک چون حافظ، سعدی،مولانا، وحشی بافقی و ... استفاده کنم.
هدفم این است که بتوانم گذشتهها را هرچند تلخ در این موج رها کنم و موافق جریان باشم. شاید اگر تلنگر تولید نمیشد دیگر ادامه نمیدادم اما بعد از انتشار این اثر رگههای جدیدی سراغ من آمد و بهقولمعروف چراغهایی روشن شد که مدام سراغ آنها میروم که بتوانم نتیجه مطلوب را بگیرم و فعالیتهایی ازایندست در قالب تک تراک و آلبوم ارائه دهم و میدانم کار در این فضا سخت است.
اتفاقات جدید بعد از «تلنگر»/ حرکت به سمت دنیای تلفیقی و تجربههای نوین
خواننده آلبوم تلنگر درباره برگزاری کنسرت توضیح داد: خیلی به فضاهای کنسرتهای امروزی علاقه ندارم چراکه بیشتر شبیهخوانی است و سبکهای یکدیگر را تکرار میکنند. و برای اجرای زنده در تدارک تشکیل گروهی متفاوت هستم که تائیدش را گرفتهام و بهمحض قطعی شدن آن را اطلاع خواهم داد. اما کار جدیدی است که تابهحال اجرا نکردم و این گروهی که در حال ثبت آن هستم کار منحصربهفردیست که سالها در ذهن داشتم البته ترکیب عجیبوغریبی نیست و کلیپی بر اساس آن شکل خواهد گرفت که ایده آن را دادهام و حتماً از موسیقی فولکلور و محلی استفاده خواهم کرد.
این اتفاقات که بعد از تلنگر رقم میزنم، تفکر جدیدی است که من را به سمت دنیای تلفیقی میکشاند. دقیقاً دوست دارم در این مسیر حرکت کنم و واقعاً قوانین موسیقی و اتفاقی که در آن رخ میدهد دیگر اجتنابناپذیر است و امکان دارد چند ماه دیگر اتفاقی در این عرصه رقم بخورد که غیرقابلپیشبینی باشد اما هیچوقت بدبین نیستم و باانرژی راهم را ادامه میدهم. چون اگر میخواستم بدبین باشم کارهای قبلی تولید نمیشد اما تمام تلاشم را در این بازار لحظهای میکنم که این اتفاق رخ دهد.
دنبال کشف کارهای ساختارشکن هستم
وی افزود: گروهی که در تدارک تشکیل آن هستیم همانطور که گفتم شبیه هیچ گروه دیگری نیست و تعداد اعضای گروه نیز زیاد نیست. که توضیحات بیشتر را بهمحض انجام کارها خواهم داد.
قطعات در فضای تلفیقی تنظیم و اجرا میشود و در اتفاقاتی که درصحنه رخ میدهد، مخاطبان را به تعجب وامیدارد. در کل اتفاق تازهای است که بهشدت مورد استقبال قرار خواهد گرفت. من دنبال کشف کارهای انجامنشده و ساختارشکن هستم و همیشه شعار بنده همین بوده است و از کار تقلید خوشم نمیآید بااینکه از کارهای من استفاده تقلیدی هم شده است.
شخصاً به دنبال مخاطبان عجیبوغریب نیستم و مخاطبانی را دارم که همیشه مشوق من بودند و هستند. فکر میکنم با این فرازوفرودها آدمی نبودم که در حال سکون باشم و همیشه فعال بودم و این نشاءت گرفته از عشق درونی من به موسیقی است.
حضور شهسوار زاده از دیروز تا امروز در موسیقی شهسوار زاده که قطعه
شیدایی را با آهنگسازی و خوانندگی خودش در فضایی متفاوت و در آخرین روزهای ماه رمضان با فضایی شاد و اکتیو منتشر کرد درباره این کار گفت: همیشه از کلیشه فراری بودم و کاری را انجام میدادم که به صدایم نزدیک باشد و من جزو خوانندگانی هستم که میتوانم پاپ کلاسیک، پاپ ایرانی، ربع پرده و در دستگاه ایرانی بخوانم. بنابراین این تک آهنگ در این فضا به مخاطبان موسیقی تلفیقی تقدیم شد. و تلاش کردم این کار را بهنوعی بخوانم که مخاطبان را راضی کند. امیدوارم بتوانم در این فضا حرکت کنم و حضورم از دیروز تا امروز در موسیقی را وصل منطقی دهم که قابل دفاع باشد.
نمیخواهم به یکنواختی برسم
وی درباره انتقاد به حضورش در این سبک بیان کرد: میخواهم ژانرهای مختلف را تجربه کنم آیا این حق من هست یا خیر؟! مثلاً خوانندگانی داریم که از پانزده سال پیش در همان سبک خودشان میخوانند ولی من از یکنواختی فرار میکنم و نمیخواهم به یکنواختی برسم. از طرفی سرعت پذیرش کار از سمت مخاطب مثل کرنومتر ساعت شده و سرعتبالاست! هفته دیگر مخاطب کار دیگری را میپسندند.
کار تلنگر تعمدی بود من میتوانستم از یک سبک استفاده کنم ولی چون بعد از چند سال آلبومی را منتشر کردم میخواستم بگویم مهرداد بعد از تمام فرازوفرودها در سبکهای دیگر هم میتواند بخواند آیا خوانندگان دیگری هم هستند که میتواند اینگونه باشد؟
تصور میکنم رسالت ما این است که موسیقی درست به مخاطب ارائه دهیم. اگر شش و هشت میخوانیم درست بخوانیم عاشقانه هجو نخوانیم.موسیقی درست در هر ژانری پسندیده است هیچوقت هم بزرگترین خواننده هم نمیتواند تمام مخاطبانش را راضی نگه دارد. مهرداد (شهسوار زاده) دوست دارد سبکهای گوناگون را بنا بر صدایش تجربه کند. چون میتوانم بخوانم به سمت کار موسیقی تلفیقی رفتم.
همکاران موسیقی باید از روزمرهگی خودشان را نجات دهند
شهسوار زاده ادامه داد: ممکن است در تک آهنگی ژانر دیگری را ادامه دهم. من دوست ندارم از این پله به آن پله بپرم بلکه میگویم خواننده باید در تمامی فضاها بتواند کار را بخواند و درصحنه کارهای متفاوت اجرا کند. به عقیده من همکاران در عرصه موسیقی میبایست از تکرار و روزمرهگی صرف پرهیز کنند شخصاً اگر روزی متوجه شوم که دچار یکنواختی شدهام دیگر نمیخوانم تا زمانی که بتوانم کار متفاوتی را ارائه دهم. ضمن اینکه اگر سوژهای باشد که بتواند به متفاوت بودن من کمک کند قطعا انتخابش میکنم.
امسال در سینما فعال خواهم بود/ همکاری در سطح بینالمللی خواننده قطعه شیدایی درباره حضور مجددش در عرصه تیتراژ خوانی به حضور سال گذشته خود بهعنوان خواننده تیتراژ سریال چرخفلک اشاره کرد و گفت: در این مجموعه آوای بنده روی موسیقی ستار اورکی پخش شد و بعداً قطعه با کلامی را آماده کردیم و تصویب شد که متأسفانه به پخش نرسید. من با آن همکاری هم کار تلفیقی با آوای ایرانی انجام دادم کاری که تابهحال نکرده بودم. و استفاده از سازهای سنتی در آن قطعه نشانگر تلفیق در موسیقی من است. ضمن اینکه همکاری با دو پروژه سینمایی با موسیقی ستار اورکی هم دارم. یکی فیلم انیمیشن «فیل شاه است» که یکی از پرخرجترین انیمیشنهای حال حاضر است و فیلم سینمایی «نیمکت» به کارگردانی «فلورا سام» که بسیار موسیقی زیبایی دارد. درواقع امسال در سینما فعال خواهم بود.
همچنین با «شهباز زمان» از آرتیستهای موفق بینالمللی ساکن پراگ که اخیرا نمایشگاه عکاسیاش در فرهنگسرای نیاوران با استقبال بسیار خوبی مواجه شده بود نیز وارد کارهای تازهای شدیم و چند پرفورمنس را با ایشان در دستور کار داریم که برای خارج از ایران طراحی کردیم که مورد استقبال قرارگرفته و ترکیبی از هنرهاست که تعریف جدیدی از موسیقی در آن نهفته است.